177
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

۱. ايمان‏

در نظر وى، همچون بسيارى ديگر از دانشوران امامى، ايمان آوردن به معناى امامى بودن است. وى در باره اين شرط به «آيه نبأ»۱استناد مى‏كند و بنا بر اين، مى‏توان گفت: فسق در اين آيه، از نگاه وى، هم فسق عملى و هم انحراف عقيدتى را در بر مى‏گيرد. بر پايه همين شرط است كه وى، فى الجمله، روايت همه راويان فاسدالمذهب را نمى‏پذيرد.۲

۲. عدالت‏

از سياق سخن محقّق، مى‏توان دريافت كه مراد وى از عدالت، در اين جا، دورى از گناهان است.۳

۳ و ۴. بلوغ و عقل‏

از نگاه وى، راوى بايد در هنگام اداى حديث، بالغ و عاقل باشد؛ زيرا در غير اين صورت، به علّت عدم وجود «ضبط» در او، نمى‏توان به سخن وى اعتماد كرد. وى در شرط بودن بلوغ، تفاوتى ميان كودك مميّز و غير مميّز، قائل نيست.۴

۵ . ضبط

از نگاه محقّق، راوى بايد به گونه‏اى باشد كه حافظه وى بر سهو و فراموشى او غلبه داشته باشد. البته اگر فراموشى، راوى اندك باشد روايت وى خدشه‏دار نمى‏گردد؛ زيرا كمتر كسى را مى‏توان يافت كه هرگز فراموشى نداشته باشد.۵

ج - اصطلاحات حديثى از نگاه محقّق حلّى‏

محقّق، به هنگام استدلال فقهى، گه‏گاه سند يا متن برخى روايات را با واژگانى توصيف مى‏كند. براى نمونه مى‏گويد: «صحّة السند»۶ يا «هذه الرواية حسنة» ۷ و يا سند برخى روايت‏ها را «سليمة»

1.سوره حجرات، آيه ۶: «... إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُواْ...».

2.دقت شود كه اين، با پذيرش روايت‏هاى برخى از آنان در شرايطى خاص، ناسازگار نيست.

3.براى آگاهى بيشتر، ر. ك: المعتبر، ج ۲، ص ۴۳۳.

4.معارج الاُصول، ص ۱۴۹ - ۱۵۰.

5.همان، ص ۱۵۱. براى آشنايى بيشتر با انديشه‏هاى رجالى محقّق حلّى، ر. ك: مجلّه علوم الحديث، سال هفتم، شماره ۱۴، «رجال المحقّق الحلّى»، رضا الاُستادى، ص ۲۳۹ - ۲۵۲.

6.المعتبر، ج ۱، ص ۴۰.

7.همان، ص ۲۰۱.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
176

نيز مى‏توان يافت.۱البته در اين جا بايد اين نكته را گوشزد كرد كه اگر چه محقّق، خود در پاره‏اى نمونه‏ها به ثقه بودن سماعة۲ اشاره كرده است؛ ولى بايد توجّه داشت كه اين، در جايى است كه روايت وى، معارضى در ميان روايت‏هاى راويان امامى، نداشته باشد. به ديگر سخن، در اين گونه موارد، وثاقت سماعه - كه از نگاه محقّق، در چنين مواقعى تنها به معناى راستگويى اوست و استقامت مذهب را در خود ندارد - مؤيّدى براى عمل به روايت‏هاى او و در كنار معارض نداشتن روايت است؛ همچنان كه محقّق، خود بدين نكته تصريح كرده است.۳ در بحث‏هاى آينده، بدين نكته بيشتر خواهيم پرداخت.
آنچه گفتيم، مبنايى است كه در جاى جاىِ نگاشته‏هاى محقّق، ديده مى‏شود.۴
بنا بر اين، گزيده سخن آن كه هر گاه يكى از دو پايه «راستگويى در نقل» و «امامى بودن» در يك راوى احراز نشود، آن راوى از نگاه محقّق حلى، ضعيف ناميده مى‏شود.

ب - شرطهاى لازم در راوى‏

دو نكته پيش‏گفته، مبناى كلّى ارزيابى راويان در انديشه محقّق حلّى به شمار مى‏آيد. امّا محقّق در تنها نگاشته اصولى به جا مانده از او (معارج الاُصول)، همين دو مبنا را با تفصيل بيشترى توضيح داده و جزئيات بيشترى از اين دو مبنا را فراديد، نهاده است. وى در آن جا شرطهاى لازم در راويان را اين گونه برمى‏شُمَرد:

1.المعتبر، ج‏۲، ص ۳۵۰. نيز، ر. ك: ج ۱، ص ۱۲۵.

2.المعتبر، ج ۲، ص ۶۷۳.

3.المعتبر، ج ۱، ص ۱۰۴ و ج ۲، ص ۳۸۳.

4.براى نمونه‏هاى ديگر از مواردى كه محقّق، راوى فاسد المذهبى را كه رجاليان پيشين، به وثاقتش تصريح كرده‏اند، تضعيف مى‏كند، ر. ك: تضعيف عثمان بن عيسى به علّت واقفى بودن: المعتبر، ج ۱، ص ۴۶ و مقايسه كنيد با: رجال الكشى، ص ۵۵۶ ، ش ۱۰۵۰ و ۵۹۸، ش ۱۱۱۷؛ تضعيف على بن الحسن طاطرى در المعتبر، ج ۲، ص ۷۴ و مقايسه كنيد با: رجال النجاشى، ص ۲۵۴، ش ۶۶۷؛ تضعيف عمار بن موسى ساباطى در المعتبر، ج ۱، ص ۶۰ و ۱۱۴ و مقايسه كنيد با: رجال النجاشى، ص ۲۹۰، ش ۷۷۹؛ تضعيف حسن بن محمّد بن سماعة، به جهت واقفى بودن: نكت النهاية، ج ۲، ص ۲۰۹ و مقايسه كنيد با: رجال النجاشى، ص ۱۵، ش ۸۴ ؛ تضعيف عبداللَّه بن بكير: نكت النهاية، ج ۳، ص ۴۳۷ و المعتبر، ج ۲، ص ۵۸۹ و مقايسه كنيد با: الفهرست، طوسى، ص ۱۷۳، ش ۴۶۳.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4834
صفحه از 375
پرینت  ارسال به