171
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

و همچنين آيه «قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُورُ»،۱ ناسازگار مى‏داند و آن را نمى‏پذيرد.۲
دو. ناسازگارى آن با شأن رسول اكرم يا اميرمؤمنان: جاحظ، براى آن كه اثبات كند رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله كسى را به خلافت نصب نكرده است، مناظره‏اى را به زبير نسبت مى‏دهد كه در آن، زبير، در روز شورا عليه امير مؤمنان عليه السلام احتجاج مى‏كند۳ و خود را شايسته خلافت مى‏شمُرَد. سيّد، اين روايت را از چند جهت، غير قابل استناد مى‏داند. از جمله، آن كه در سند آن، افراد گم‏نام جاى دارند. ديگر آن كه در اين مناظره، زبير بر امير مؤمنان عليه السلام چنين خُرده مى‏گيرد كه: آن گاه كه تو در شِعب ابو طالب، پنهان بودى، من آشكارا در مكّه براى دفاع از اسلام، شمشير بركشيدم.
سيّد، اين بخش را حتّى سبب كوچك شمردن شخصيت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله مى‏داند.۴
جاحظ براى كاستن از مقام امير مؤمنان عليه السلام ديدگاه‏هايى را در مسائل فقهى به امام عليه السلام نسبت مى‏دهد و سپس با بيان اين كه اين ديدگاه‏ها نادرست است، تلاش مى‏كند علم امام عليه السلام را خدشه‏دار سازد. سيّد، در پاسخ، استدلال جاحظ را با احاديث فراوان رسيده از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله در باره آگاهى و دانش گسترده امير مؤمنان عليه السلام مانند «علىّ أقضاكم»۵ و يا «الحقّ مع علىّ»۶ و يا «أنا مدينة العلم و علىٌّ بابها»۷ به نقد مى‏كشد و ابطال مى‏كند.۸
جاحظ، براى اثبات خلافت ابو بكر به اين گزارش استناد كرده است كه وى در آغاز خلافت، اعلام كرده است كه: من بيعتم را از مردم برداشتم. آيا كسى هست كه از بيعت با من، ناخشنود باشد؟
آن گاه امام على عليه السلام نخستين كسى است كه بر مى‏خيزد و مى‏فرمايد: به خدا سوگند، بيعتمان را از تو بر نمى‏گيريم.۹سيّد، در پاسخ، «خطبه شقشقيه» و ديگر سخنان امام عليه السلام را گواهى آشكار بر

1.سوره سبأ، آيه ۱۳.

2.بناء المقالة، ص ۳۷۷. براى نمونه‏هاى ديگر از به كار گيرى اين ملاك، ر. ك: ص ۱۱۹، ۱۳۵ - ۱۳۶، ۲۵۰، ۳۱۲ و ۳۹۵.

3.العثمانية، ص ۲۲۴ - ۲۲۵.

4.بناء المقالة، ص ۴۰۴.

5.الغدير، ج ۳، ص ۹۶. نيز، ر. ك: منابع ياد شده در بناءالمقالة، ص ۱۹۴ (پاورقى).

6.الغدير، ج ۳، ص ۱۷۷. نيز، ر. ك: منابع ياد شده در بناءالمقالة، ص ۱۹۸ (پاورقى).

7.الغدير، ج ۶، ص ۶۱. نيز، ر. ك: منابع ياد شده در بناءالمقالة، ص ۲۰۰ (پاورقى).

8.بناء المقالة، ص ۱۹۴، ۱۹۸ و ۲۰۰ به بعد.

9.الإمامة و السياسة، ج ۱، ص ۲۲؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۶۴، ص ۳۴۵.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
170

پيش، روشن گردد:
۱. يكى از بنيادهاى روش سيّد و قاعدتاً ديگر دانشوران شيعى، در هنگام گفتگو از مناقب اهل بيت عليهم السلام ، استدلال به روايات اهل سنّت، از باب الزام خصم به معتقدات خويش است. سيّد نيز همه استدلال‏هاى خود را در اين دو كتاب بر همين پايه بنا نهاده است.۱ البته گفتنى است كه سيّد در موارد بسيار اندكى نيز روايت‏هايى را از كتاب ابن بطريق (العمدة) گزارش مى‏كند؛ ولى اين روايات نيز از مصادر كهن‏تر اهل سنّت، در كتاب ابن بطريق، گزارش مى‏شود.۲
۲. سيّد به گاه نقد روايت‏هايى كه اهل سنّت براى اثبات خلافت يا فضيلت خلفاى سه‏گانه، بدان چنگ مى‏زنند، از مبانى و احاديث پذيرفته شده خود آنها كمك مى‏گيرد. براى نمونه، روايتى ديگر از خود سنّيان را در نقد آن، گزارش مى‏كند۳ و يا پذيرش روايتى از اهل سنّت را مستلزم تكذيب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله دانسته است.۴
۳. سيّد، براى نقد روايت‏هايى كه سنّيان براى اثبات فضيلت برخى صحابيان، بدان استناد مى‏كنند، از معيارهاى زير بهره مى‏جويد:
يك. قرآن: در موارد نسبتاً فراوانى برخى روايات را به جهت ناسازگارى با قرآن، رد مى‏كند. براى نمونه، جاحظ براى اثبات شرعى بودن خلافت ابو بكر، به اين روايت منسوب به رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله چنگ مى‏زند كه:
كونوا مع السواد الأعظم.۵
اما سيّد، اين روايت را با آيه «إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ وَ قَلِيلٌ مَّا هُمْ ...»،۶

1.عين العبرة، ص ۱، ۲، ۴ و ۸ و بسيار جاى ديگر؛ بناءالمقالة، ص ۱۲۲ - ۱۲۳، ۱۲۷ - ۱۲۹، ۱۴۱ - ۱۴۷ و موارد فراوان ديگر.

2.بناء المقالة، ص ۲۲۶، ۲۶۹، ۲۷۰ - ۲۷۱ و ۲۸۱ و... هم چنين شبيه اين روش در نقل از كتاب طبرى امامى در ص ۳۳۵.

3.همان، ص ۱۱۷.

4.همان، ص ۱۷۷. براى نمونه‏هاى ديگر، ر. ك: ص ۱۸۳، ۱۹۸ - ۲۰۴ .

5.براى مشاهده نزديك به اين تعبير، ر. ك: در سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۳۰۳؛ المستدرك، حاكم، ج ۱، ص ۱۱۶.

6.سوره ص، آيه ۲۴.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5100
صفحه از 375
پرینت  ارسال به