الكشّى) كه از راه سند نقل مىشوند، به كار مىگيرد؛ امّا اگر رجالىاى مانند شيخ طوسى، راوى را تضعيف كند، از نگاه سيّد، لزومى به يادكرد سند تا راوى معاصر شخص مورد نظر نيست. در كوتاه سخن، اظهار نظرهاى مستند به خود رجاليانى همچون نجاشى يا ابن غضائرى، از گستره اين شرط، بيرون است.۱
به هر روى، از همين جاست كه بررسى سندى روايات مدح يا ذم، از دغدغههاى بنيادين سيّد براى دستيابى به وثاقت يا ضعف راويان است.۲ بنا بر اين، گزيده سخن، آن است كه تنها روايتى از نگاه سيّد، معتبر و صحيح۳به شمار مىآيد كه همه راويان آن را به وثاقت، شناخته باشيم.
روايات غير معتبر (ضعيف) از نگاه سيّد
امّا اكنون بنگريم كه آيا ضعف يا عدم احراز وثاقت راوى حديث، تنها عامل ضعيف شمرده شدن حديث از نگاه سيّد است؟ پاسخ، منفى است. برخى عوامل ديگر نيز در اين جا مؤثّر هستند كه عبارتاند از:
- عدم اطمينان راوى از آنچه گزارش مىشود. سيّد، به هنگام نقد گزارشى رجالى، آن را از چند زاويه خدشهدار اعلام مىكند. از جمله آن كه راوى حديث، در آن از واژه «أَظُنُّ» استفاده كرده باشد كه نشان مىدهد نسبت به آنچه گزارش مىكند، ترديد دارد.۴
- در جاى ديگر، سيّد در كنار تضعيف راويان حديث، از جهت ديگرى نيز بر آن خُرده گرفته است براى نمونه در حديثى، امام صادق عليه السلام در باره يك راوى فَطَحىمذهب، به نيكى سخن گفته است و اين، از نگاه سيّد، ناپذيرفتنى است.۵
- يكى ديگر از عوامل كنار نهادن حديث از نگاه سيّد، آن است كه روايت، در نكوهش كسى
1.براى نمونه عدم خدشه سيّد در سخنان آنان، ر. ك: التحرير الطاووسى، ص ۷۹، ۱۵۳، ۱۹۹، ۳۰۷ و....
2.ر. ك: همان، ص ۱۸، ۲۴، ۳۰، ۴۱، ۴۲، ۵۰ ، ۵۳ ، ۵۷ و ... .
3.پس از اين در باره كاربرد اين اصطلاحات از نگاه سيّد، سخن خواهيم گفت.
4.تحرير الطاووسى، ص ۳۵۲.
5.همان، ص ۴۰.