جز معصومان عليهم السلام روا و جايز است؟
پاسخ سيّد به اين پرسش، «آرى» است.۱ سيّد، در اين باره به حديثى كه خود، آن را در نگاشتههاى كهن برخى از راويان مشهور ديده است، چنگ مىزند كه امام صادق عليه السلام فرموده:
إنّ أفضل الدعاء ما جرى على لسانك.۲
امّا گستره اين انشاى دعا تا كجاست؟ سيّد تا آن جا كه جستجو كردهايم و بر پايه سخن خودش، تنها در دو صورت به اين روش روى مىآورد:
- در جايى كه دعاهاى رسيده از معصومان عليهم السلام اندك و گُزيده باشد و آن كار يا مناسبت نيز براى آدمى، ارزشمند باشد ؛ و يا:
- دعايى در آن موضوع، نيافته باشد.۳
از اين رو و با توجّه به اين كه كمتر موضوعى است كه در آن، دعايى از معصوم عليه السلام نرسيده باشد، مىتوان گفت: حجم دعاهاى انشاء شده از زبان سيّد، در مقايسه با دعاهاى رسيده از معصومان عليهم السلام نزديك به صفر است.۴
۵ . تلاش براى حلّ ناسازگارىهاى احتمالى برخى دعاها با احاديث يا باورهاى اسلامى
چنان كه پيشتر نيز به اشاره گفتيم، سيّد در راستاى تبيين مضمون دعاها، گاه به ناسازگارى ميان مضمون برخى دعاها با حديثى يا باورى از باورهاى اسلامى مىپردازد و مىكوشد كه اين ناسازگارى را از ميان بردارد. از آن جا كه اين محور، اهمّيتى در خور توجّه دارد، شايسته است چونان ويژگىاى شايان درنگ در دعانگارى سيّد، جداگانه در باره آن سخن گوييم.
براى نمونه، در روايتى آمده است كه در شب نوزدهم ماه رمضان، «اجل»ها نوشته و «روزى»ها تقسيم مىشوند. از آن سوى، در برخى روايات مىخوانيم كه: اين امور در شب پانزدهم شعبان، انجام مىپذيرد. سيّد، پس از يادكرد هر دو روايت براى ايجاد سازگارى ميان آن دو، چند احتمال را مطرح مىكند، از آن جملهاند:
- شايد در شب نيمه شعبان، مژده مىدهند كه در شب نوزدهم ماه رمضان، اجلها و روزىها مقدّر مىگردد. بنا بر اين، شب نيمه شعبان، شب مژده دادن است و شب نوزدهم ماه رمضان، شب تحقّق آن مژده؛
- شايد در شب نيمه شعبان، تنها روزى و اجل برخى مردمان، روشن مىگردد؛ ولى در شب نوزدهم، روزى و اجل همه آدميان مشخّص مىگردد.۵ سيّد براى حلّ ناسازگارىها، گاه علاوه بر احتمالهاى معنايى، گمانه اشتباه ناسخ،۶خطاى راويان۷و تقيّه۸ را نيز دور از ذهن نمىداند.
اين روش سيّد در كتابهاى مفصّل وى در زمينه دعا، همچون الإقبال، فراوان ديده مىشود و در نگاشته هايى همچون الدروع كه حجم كمترى دارند، اندك است. نكته مهمّى كه شايسته يادآورى است، اين كه در موارد ناسازگارى، سيّد هيچ گاه در صدور دعا خدشه نمىكند و فراتر از آن، هميشه تلاش مىكند كه حجّيت آن روايت و شايان پذيرش بودن آن را به گونهاى ثابت كند تا به هر روى به مضمون آن، گر چه با تأويل ظاهر آن، عمل كرده باشد يا مضمون آن را قابل پذيرش معرّفى كند، جز در يك مورد كه احتمال تقيّه را مطرح مىنمايد كه طبيعتاً در اين هنگام، نمىتوان به ظاهر آن دعا عمل كرد يا بدان، باور پيدا كرد، گو اين كه باز در اين جا نيز صدور آن روايت را مخدوش نمىسازد.
1.الدروع، ص ۳۸؛ الأمان، ص ۱۹، ۱۱۰ و ۱۵۰.
2.الأمان، ص ۱۹.
3.همانجا.
4.براى برخى از نمونههاى اندك انشاى دعا، ر. ك: پاورقىهاى پيشين.
5.الإقبال، ص ۴۷۱-۴۷۲؛ براى نمونههاى ديگرى از اين حلّ تعارضها، ر. ك: الإقبال، ص ۲۶۲، ۲۶۸-۲۶۷، ۳۳۰، ۴۷۱، ۶۴۱، ۶۴۷؛ الدروع، ص ۶۳، ۶۵.
6.الإقبال، ص ۲۶۱.
7.همان، ص ۲۶۲.
8.همان، ص ۳۳۰.