تنها راه ممكن.۱
در پايان، يادآور شويم كه سيّد، در گستره روايتهاى غير فقهى نيز معمولاً به حلّ تعارض، روى آورده۲ و در موارد بسيار اندكى نيز از اين كار، خوددارى كرده است.۳
سه. ملاكهاى سيّد در نقد حديث
از زاويه نقد حديث، مىتوان الطرائف را برجستهترين نگاشته سيّد دانست كه نقد و ردّ شمارى از روايتهاى اهل سنّت در آن ديده مىشود.
امّا اكنون بنگريم كه سيّد با چه ملاكهايى به نقد احاديث اهل سنّت، پرداخته است.
- ناسازگارى با قرآن
در احاديث اهل سنّت آمده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله گهگاه از برخى مردمان به خشم مىآمده و آنان را نفرين مىكرده و يا بدانان، ناسزا گفته و دشنام مىداده است و سپس مىگفته: «بار خدايا ! من جز بشرى نيستم. پس هر مسلمانى را نفرين كرده يا ناسزا گفتهام، آن نفرين و ناسزا را مايه پاكى و اجر او قرار ده».۴
سيّد، در باره اين روايت مىنويسد:
از طُرفههاى اين حديث، آن است كه با كتاب آسمانى مسلمانان و آنچه در ستايش پيامبر صلى اللّه عليه و آله به مهربانى بر امّت و دلسوزى وى براى آنان آمده و اين كه وى، «على خُلُق عظيم»۵ است، نه «فظّ» و «غليظ القلب»،۶ناسازگار است.۷
1.براى نمونه، ر. ك: فتح الأبواب، ص ۲۲۹، ۲۵۰، ۲۵۲.
2.سعد السعود، ص ۸۰، ۱۹۰، ۲۰۳، ۲۲۹، ۴۶۹؛ كشف المحجّة، ص ۲۷۸؛ الدروع ۶۰ - ۵۹، ۶۳، ۶۵؛ فرج المهموم، ص ۸۷؛ الإقبال، ص ۳۱، ۲۷، ۱۷۵، ۱۹۴، ۲۴۰، ۲۶۷، ۳۳۰، ۴۷۱، ۴۹۰، ۴۸۹، ۶۴۱، ۶۴۷.
3.سعد السعود، ص ۸۵.
4.صحيح مسلم، ج ۸، ص ۲۴.
5.اشاره است به آيه ۴ سوره قلم «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و راستى كه تو را خويى والاست» (با استفاده از ترجمه استاد فولاد وند).
6.اشاره است به آيه ۱۵۹ سوره آل عمران «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ...؛ پس به [بركت ]رحمت الهى با آنان نرمخو [و پُرمهر ]شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند....». (با استفاده از ترجمه استاد فولادوند).
7.الطرائف، ص ۳۶۹ . براى نمونههاى ديگر از به كارگيرى اين ملاك، ر. ك: همان، ص ۲۱۷، ۲۲۴، ۲۲۶، ۲۶۰ - ۲۵۸، ۲۶۸، ۲۷۳ - ۲۷۲ و... .