- ترجيح روايتى بر روايت ديگر
در نمونههاى مورد پيشين آمد كه سيّد به باور خود، به هر دو سوى تعارض عمل كرده بود؛ امّا راههايى نيز براى برترى دادن يك روايت بر روايت ديگر، در نگاه سيّد، ديده مىشود. روشن است كه به هنگام به كار گيرى اين راهها، ديگر او به دنبال عمل به هر دو سوى تعارض نيست و چنين ادّعا يا هدفى را نيز ندارد؛ بلكه در اين جا تنها يكى از آن دو را شايسته پذيرش قلمداد مىكند. مهمترين اين راهها عبارتاند از:
حمل بر تقيّه: اگر يكى از دو سوى تعارض از روى تقيّه صادر شده باشد، روايت ديگر را بر آن مقدّم مىداريم؛ زيرا روشن است كه روايت تقيّهاى در مقام بيان حكم واقعى نيست.۱
دورى يا نزديكى روايت به ديدگاههاى اهل سنت: سيّد مىگويد: در احاديث شيعه آمده است كه به هنگام تعارض ميان دو روايت، آن سويى را بپذيريم كه از ديدگاههاى سنيّان، دورىِ بيشترى دارد.۲ از همين رو، او عمل به اخبار استخاره شش رُقعه را ترجيح مىدهد؛ زيرا از ديدگاه بسيارى از اهل سنّت، دور است.۳ترجيح روايات مسند و معروف بر روايات مرسل و شاذ: از ديدگاه سيّد، روايتى كه مسند و معروف باشد، بر روايتهاى مرسل و شاذ، ترجيح دارد.۴ سيّد، اين ملاك را چونان يكى از قرائن برترى روايتهاى استخاره شش رُقعه بر ديگر گونههاى استخاره، به كار مىگيرد؛ امّا مراد وى از روايتى كه «معروف» باشد، چيست؟ پيشتر شايسته است بدانيم كه از ميان روايتهاى استخاره شش رُقعه، دو تاى آنها به «هارون بن خارجه» مىرسد و سومى، به راوىاى به نام «هارون بن حمّاد». در سند روايت هارون بن خارجه، راوىاى به نام «قاسم بن عبد الرحمان الهاشمى» هست كه رجاليان در باره وى، هيچ سخنى نگفتهاند.۵ همچنين سيّد، خود تصريح مىكند كه در ميان ياران امام صادق عليه السلام كسى به نام هارون بن حمّاد، نيافته است۶ و سپس احتمال مىدهد كه اين نام، شكل دگرگون شده «هارون بن زياد» باشد.
به هر روى، نه شمار اين گونه روايات فراوان است، نه راويان آنها همگى مشهورند؛ پس سيّد بر چه پايهاى اين چند روايت را معروف خوانده است؟ دو پاسخ به اين پرسش مىتوان داد: نخست آن كه سيّد، در اين باره اشتباه كرده است و ديگر آن كه سخن وى، ناظر به منابع اين روايتهاست؛ زيرا روايت هارون بن خارجه در الكافى۷ و مصباح المتهجّد۸ گزارش شده است و روايت سوم نيز از كراجكى نقل مىشود؛ ولى در آن سو، روايتى را كه سيّد شاذ خوانده است، تنها به شكل و جاده از كراجكى نقل مىشود و كراجكى نيز منبعى براى آن نشناسانده است.۹
1.همان، ص ۲۱۰.
2.همانجا. نيز، ر. ك: جوابات أهل الموصل، ص ۴۷.
3.سيّد علاوه بر اين دو راه، ملاكهاى ديگرى نيز براى ترجيح روايتى بر ديگرى بيان مىكند؛ ولى از آن جا كه تقريباً همگى آنها تنها براى ترجيح يك گروه از روايتهاى استخاره به كار مىآيند و نمىتوان از آنها حكم كلّى براى تعارض ميان همه گونه روايت كشف كرد، از يادكرد آنها خوددارى مىكنيم. برخى از اين راهها را مىتوانيد در فتح الأبواب (ص ۲۱۱ - ۲۱۴).
4.فتح الأبواب، ص ۲۱۷.
5.ر. ك: معجم رجال الحديث، ج ۱۵، ص ۲۸.
6.فتح الأبواب، ص ۱۹۱.
7.الكافى، ج ۳، ص ۴۷۰ - ۴۷۱.
8.مصباح المتهجّد، ص ۵۳۴ - ۵۳۵.
9.فتح الأبواب، ص ۲۲۸.