- ارزيابى بر پايه شهرت راوى مشهور حديث يا مصنّف آن
آن گاه كه در سند حديث، راوى مشهورى جاى گرفته باشد و يا نويسنده كتابى كه حديث از آن نقل مىشود، از بزرگان شيعه و شناخته شده باشد، همين در نگاه سيّد، پشتوانهاى قابل اعتماد براى اعتبار حديث و پذيرش آن است. بيشتر اشخاصى كه سيّد در باره شخصيت رجالى آنان سخن گفته است، از همين زاويه شايان توجّهاند و عبارتهايى كه سيّد در ستايش از آنها به زبان رانده است، همگى در جهت اعتبار بخشى به روايتهايى است كه اين اشخاص در سند آنها قرار داشتهاند و يا از كتاب آنان گزارش شده است.۱ نكتهاى كه در اين جا بايد بدان توجّه داد، آن است كه از نگاه سيّد، اگر يكى از بزرگان، كتابى براى عمل كردن مردمان بر پايه آن مىنگارد اين، بدان معناست كه مسئوليت عمل به مضامين آن را بر عهده مىگيرد و خواست او، تنها گزارش دستهاى از احاديث نبوده است؛ زيرا اگر در آن كتاب، مطالبى باشد كه وى به درستى آنها باور ندارد و نادرستى آنها را نيز گوشزد نكند، با فرا خواندن مردم به اين كتاب، در حقيقت، بدعتى پديد آورده و به حلال و حرام دين، افزوده است.۲
درست از همين روست كه سيّد به مصباح المتهجّد شيخ طوسى رحمه اللّه استناد مىكند و وجود روايتى را در آن نشان از مشروع بودن آن مضمون از نگاه شيخ طوسى مىداند،۳ با وجود آن كه اين كتاب، در ظاهر، در بر دارنده مجموعهاى از دعاهاست و بسا كه كسانى بپندارند كه ديدگاه شيخ طوسى، جواز عمل به همه آنها نيست.
به نظر مىآيد اين ديدگاه سيّد، پاسخى غير مستقيم به ديدگاه ابن ادريس در باره النهايةى شيخ طوسى رحمه اللّه است. ابن ادريس، بارها در السرائر، ادّعا كرده است كه شيخ طوسى، روايتهاى بسيارى را در النهاية آورده كه بدانها باور نداشته و عمل نمىكرده است و تنها از باب گزارش احاديث، آنها