127
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

توجّهى براى ما روشن است. چنان كه در جاى ديگرى گفته و نمونه‏هاى آن را آورده‏ايم، شاذ در انديشه دانشورانى چون شيخ مفيد و شيخ طوسى، حديثى است كه با روايت‏هاى فراوان يا صحيح‏۱ديگر و يا با روش كلّى يا غالبى شيعيان و عملكرد بزرگان شيعه، ناسازگار مى‏نمايد.۲
از اين رو، تنها كاربرد برخى واژگان در يك حديث به شكلى خاص و منحصر به فرد يا پس و پيش بودن برخى عبارت‏ها، به خودى خود، سبب نمى‏شده است كه شيخ مفيد، حديثى را شاذ بخواند. از اين رو، از نگاه نگارنده، هيچ يك از گمانه‏هاى سيّد در حقّ شيخ مفيد، محتمل نيست. بر پايه آنچه آمد، خواست مفيد از شاذ بودن اين روايت يا آن است كه عمل به آن در ميان شيعيان، اندك بوده است و يا آن كه مضمون آن در ميان ديگر روايت‏ها، كم‏تكرار و نادر است.

1.البته صحيح بر پايه ديدگاه قدما.

2.براى آگاهى بيشتر و نمونه‏هاى كاربرد مفهوم شاذ در انديشه دانشوران بغداد، بويژه مفيد رحمه اللَّه و شيخ طوسى رحمه اللَّه، ر. ك: حديث ضعيف و چگونگى تعامل با آن بر پايه رويكرد قدما، پايان‏نامه كارشناسى ارشد، ص ۱۴۳-۱۴۴ و ۱۲۳-۱۲۴.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
126

گونه‏اى سخن گفته كه گويا از زمان شب قدر، آگاهى ندارد.۱
به هر روى، چنان مى‏نمايد كه در اين دو نمونه، سيّد برداشتى را كه از ظاهر اين روايت‏ها فهميده مى‏شود، فاقد حجيّت مى‏داند و از اين رو، تلاش مى‏كند براى اين دو روايت، تفسيرهاى ديگرى به دست دهد.۲

- شاذ

سيّد، در چند نمونه برخى روايات را شاذ خوانده است. يك مورد آن پيش‏تر گذشت كه در آن جا حديثِ بيانگر يكى از گونه‏هاى استخاره را شاذ، ضعيف و بدون سند خوانده بود. در آن جا ظاهراً سبب شاذ بودن حديث، تك بودن مضمون آن بود و اين كه در ديگر روايت‏ها، سخنى از آن در ميان نيست.
در جايى ديگر و به هنگام بررسى سخنى از شيخ مفيد رحمه اللّه كه حديث بازگو كننده استخاره شش رُقعه را شاذ خوانده بود،۳ سيّد چند معناى احتمالى را براى واژه شاذ در كلام شيخ مفيد مطرح مى‏كند. بيان اين گمانه‏ها، نشان مى‏دهد هر يك از اين عوامل - كه در دنباله سخن از آنها ياد مى‏كنيم - مى‏تواند سبب شود كه حديثى از ديد سيّد، شاذ به شمار آيد. به باور سيّد، شيخ مفيد، به يكى از دلايل زير، اين روايت را شاذّ خوانده است:
- بدين نكته پى برده كه راوى آن، تنها همين يك روايت را از امامان عليهم السلام روايت كرده است؛
- يا از آن‏روست كه راوى آن، شخصى مجهول بوده و راوى از اهل بيت عليهم السلام شناخته نمى‏شود؛
- از آن رو كه در اين روايت، آمده است: «لفلان بن فلان» و نيامده است:۴«فلان بن فلانة» كه آشناتر و رايج‏تر است؛۵
- يا از آن روست كه در اين روايت، پس از عبارت «لفلان بن فلان»، عبارت «افعل» آمده است، حال آن كه عبارت رايج‏تر و شناخته شده‏تر عبارت: «افعله» است (همچون مورد پيشين در آن دو روايت)؛
- يا از آن روست كه در اين روايت، به حالتى كه در آن رُقعه‏هاى «لا تفعل» بيرون آيند، پرداخته شده و سپس به حالتى كه رُقعه‏هاى «افعل» خارج شوند. از نگاه سيّد، در بسيارى از روايت‏هاى رسيده از اهل بيت عليهم السلام آن گاه كه كارى بر سر دو راهىِ انجام شدن يا نشدن قرار دارد، نخست از حالت انجام شدن آن سخن به ميان مى‏آيد، در حالى كه در اين روايت، برعكس است.۶
بارى! گر چه سيّد، خود اين روايت را شاذ نمى‏داند؛ ولى مى‏گويد: شايد شيخ مفيد رحمه اللّه به يكى از علل احتمالى ياد شده، اين روايت را شاذ خوانده است. اگر به اين پنج گمانه نگاهى بيفكنيم، در مى‏يابيم كه همه آنها سرانجام يا به ويژگى‏اى در راوى حديث، باز مى‏گردد يا به حالتى در متن آن. به نظر نگارنده، مى‏توان اين عوامل را اين گونه دسته‏بندى كرد:
الف - عوامل سندى شذوذ
- مجهول بودن راوى، بدين معنا كه دانشمندان، او را راوى نمى‏شناسند؛
- راوى، جز اين حديث، روايتى ديگر نداشته باشد.
ب - عوامل متنى‏
همه عوامل متنى، در اين نكته گزيده مى‏شوند كه: همه مضمون روايت يا بخشى از واژگان و عبارت‏هاى آن، در ميان ديگر روايات همانند نداشته باشد يا همانند آن، اندك باشد؛ امّا در اين جا شايسته است نكته‏اى را در باره سخن سيّد، يادآور شويم. همه گمانه‏هايى را كه سيّد در حقّ شيخ مفيد، محتمل دانسته است، نمى‏توان به او نسبت داد، هر چند در حدّ يك گمانه باشد. به سخن روشن‏تر، مفهوم «شاذ» در انديشه شيخ مفيد رحمه اللّه و دانشوران مكتب بغداد، اكنون تا اندازه قابل

1.همان، ص ۱۹۸ - ۱۹۹.

2.البته اين دو نمونه با نمونه‏اى كه پيش‏تر در باره تقيه‏اى بودن حديث گذشت، اندكى تفاوت دارد. در آن جا سيّد، ظاهر روايت را كاملاً غير معتبر دانسته بود و براى ارائه تفسيرى قابل قبول از آن، تلاش نكرده بود؛ ولى در اين جا يك برداشت را گر چه معتبر ندانسته، با اين حال، تلاش مى‏كند كه برداشتى مقبول از حديث به دست دهد.

3.فتح الأبواب، ص ۲۸۷؛ المقنعة، ص ۲۱۹.

4.در حديث مورد بحث، آمده است كه بر روى سه رقعه، اين جمله را بنگارند: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم خيرة من اللَّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان "افعل"» ، و بر روى سه رقعه ديگر، اين جمله را: «خيرة من اللَّه العزيز الحكيم لفلان بن فلان: "لا تفعل" و... » .

5.گفتنى است كه در دو روايت از سه روايتى كه سيّد پيش از اين براى اثبات مشروعيت اين گونه استخاره بدانها چنگ زده بود، عبارت «لفلان بن فلانة» آمده بود؛ از اين روست كه سيّد، اين عبارت را آشناتر و رايج‏تر مى‏شمرد (ر. ك: فتح الأبواب، ص ۱۸۲، ۱۸۶ - ۱۸۸).

6.در دو روايت از سه روايت پيش گفته، نخست از بيرون آمدن رقعه‏هاى «افعل» سخن گفته‏اند (فتح الأبواب، ص ۱۸۳ و ۱۸۸).

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5074
صفحه از 375
پرینت  ارسال به