125
اندیشه شناسی محدّثان حلّه

نيز، برخى راويان كه رجاليان سده پنجم، آنها را ضعيف مى‏خوانده‏اند (مانند سهل بن زياد) جاى دارند؛ ولى سيّد از آن رو كه بزرگانى چون كلينى رحمه اللّه و شيخ طوسى رحمه اللّه آن را گزارش و بدان اعتماد كرده‏اند، آن را پذيرفته و بدان، چنگ مى‏زند. بنا بر اين، مى‏توان از اين گونه عملكرد سيّد، برداشت كرد كه مرسل بودن يا سند نداشتن حديث، به خودى خود، سبب كنار نهاده شدن آن نمى‏شود. بنا بر اين، دو عامل ياد شده را نمى‏توان در همه جا سبب بى‏اعتبارى حديث از نگاه او به شمار آورد. امّا تقيّه‏اى بودن روايت! به نظر مى‏آيد اين عامل، كلّيت داشته باشد و هر جا گمان قوى بر تقيّه‏اى بودن روايت پيدا شود، او حجيّت آن را به كنار مى‏نهد. بر پايه قواعد استنباط احكام نيز بايد همين گونه باشد؛ زيرا روشن است كه چنين حديثى به دنبال بيان حكم واقعى نيست و از اين رو، برداشت حكم شرعى با استناد بدان، وجهى ندارد.
سيّد در دو جاى ديگر نيز احتمال تقيّه‏اى بودن را براى آن روايات، مطرح كرده است. در روايتى آمده است كه امام سجّاد عليهم السلام در هر روز ماه رمضان، صدقه مى‏داد تا توفيق يابد كه شب قدر را درك كند.۱ سيّد، در اين جا بر اين نكته پاى مى‏فشارد كه امامان عليهم السلام آگاه‏ترينِ مردمان به شب قدر و راز و رمز آن‏اند از اين رو، نبايد بر پايه ظاهر اين حديث، اين گونه برداشت كرد كه امام سجّاد عليه السلام از زمان شب قدر، آگاهى نداشته است . سيّد براى توجيه ظاهر اين روايت، چند گمانه را فراز مى‏آورد و از آن جمله، اين كه شايد اين عملكرد امام عليه السلام از روى تقيّه در برابر دشمنان بوده است تا آنان از ايشان، زمان آن شب را نپرسند و آن حضرت، وادار به آشكار ساختن اين راز نشود.۲
نمونه دوم، دعايى است كه آن را در هر روز ماه رمضان مى‏خوانند. در اين دعا آمده است:
إن كنت قَضيتَ فى هذه اللّيلة تنزُّلَ الملائكة و الروح فيها... .۳
سيّد، در اين جا گوشزد مى‏كند كه هيچ يك از مسلمانان و شيعيان، احتمال قدر بودن را براى همه شب‏هاى ماه رمضان، مطرح نمى‏دانند؛ بلكه تنها برخى شب‏هاى اين ماه را شبى مى‏دانند كه شايد شب قدر باشد. بنا بر اين، ميان ظاهر اين دعا با اين اعتقاد قطعى، ناسازگارى هست. سيّد براى توجيه روايت، احتمال‏هايى را به ميان مى‏آورد و از آن ميان اين كه امام عليه السلام از روى تقيّه به

1.الإقبال (چ قيومى)، ج ۱، ص ۱۵۰.

2.همان‏جا.

3.همان، ص ۲۰۶.


اندیشه شناسی محدّثان حلّه
124

در اين جا بايد به دو پرسش در باره اين عوامل، پاسخ گفت: نخست، آن كه آيا عواملى كه از نگاه سيّد، حجيّت حديث را خدشه‏دار مى‏سازند و سرانجام، ضعف حديث را در پى مى‏آورند، تنها همين عوامل‏اند؟
پاسخ، آن است كه بر پايه نمونه‏هايى كه ما از جستجو در كتاب‏هاى سيّد يافته‏ايم، به عوامل ديگرى كه همين كاركرد را داشته باشند، برنخورده‏ايم. با وجود اين، بعيد نمى‏دانيم كه عوامل ديگرى نيز نزد سيّد، حجيّت احاديث را خدشه‏دار مى‏كرده است؛ ولى از آن جا كه بسيارى از نگاشته‏هاى وى به دست ما نرسيده است، نمى‏توانيم از چند و چون آن عوامل سخن بگوييم.
پرسش ديگر آن است كه: آيا اين عوامل، كلّيت دارند؟ به سخن روشن‏تر آيا وجود يكى از اين عوامل در هر حديث، سبب خدشه‏دار شدن حجيّت آن مى‏شده است؟ براى نمونه، آيا سيّد براى حديث مرسل، هيچ حجّيتى قائل نبوده است؟ در پاسخ، بايد بگوييم كه به نظر نمى‏آيد كه همه اين عوامل در نگاه سيّد، كلّيت داشته باشند و همه جا حجّيت حديث را خدشه‏دار سازند؛ زيرا گفتيم كه وى، مثلاً روايت‏هاى مرسل ابن ابى عمير را مى‏پذيرفته است. همچنين سيّد براى استدلال به مشروع بودن استخاره شش رُقعه - كه گونه برتر استخاره از نگاه او بوده است - سه روايت آورده است‏۱ كه دو تاى آنها مرسل و داراى سند گسسته (دو مورد واپسين) هستند و در سند حديث ديگر

1.فتح الأبواب، ۱۸۲ - ۱۸۹.

  • نام منبع :
    اندیشه شناسی محدّثان حلّه
    سایر پدیدآورندگان :
    امین حسین پوری
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5012
صفحه از 375
پرینت  ارسال به