دو. نمونههايى از روايات متواتر
سيّد، در نوشتههاى خود، برخى روايات را متواتر شمرده است.
۱. روايتهايى كه نشان مىدهند رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و بسيارى از صحابيان، متعه را جايز مىشمرده و حلال مىدانستهاند.۱
۲. روايت در باره جدايى افتادن در ميان امّت اسلامى و اين كه مسلمانان، به هفتاد و سه فرقه تقسيم مىشوند. هفتاد و دو فرقه از آنها در آتش خواهند بود و تنها يك فرقه را فرجام، بهشت است.۲
۳. روايتهايى كه بيانگر آن است كه شيطانها در ماه رمضان، در بند كشيده مىشوند.۳
۴. احاديثى كه بر فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در روز عرفه، تأكيد دارند.۴
شايان يادكرد است كه سيّد، اين گونه احاديث را نزد «أهل المعرفة»، متواتر مىداند كه ظاهراً خواست وى از اين تعبير، شيعيان است.
۵. روايتهايى كه بيانگر سفارش كردن فراوان رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله نسبت به اهل بيت عليهم السلام است و در آنها از جانشينى اهل بيت عليهم السلام پس از وفات خود، سخن گفتهاند. ۵
۶. روايتهايى كه بازگو كننده فضايل بىشمارِ امير مؤمنان عليه السلام هستند.۶
۷. روايتهايى كه مىگويند: مهدى عليه السلام پنهانى و به دور از چشم مردمان به دنيا مىآيد.۷
۸. روايتهايى در باره جانشينى امير مؤمنان عليه السلام و خليفه رسول اكرم بودن وى.۸۹. روايتهايى كه «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» را در يكايك سورههاى قرآن و از جمله سوره حمد، آيه مىدانند.۹
۱۰. روايتهايى كه گذاردن دستها را بر روى يكديگر در نماز، بدعت و حرام مىدانند.۱۰ البته سيّد، اين دسته از روايات را نزد شيعيان، متواتر مىداند.
۱۱. روايتهايى كه امام على عليه السلام را «امير مؤمنان» خواندهاند.۱۱
۱۲. روايتهايى كه بيانگر زنده بودن خضر نبى عليه السلام هستند.۱۲
۱۳. روايتهايى كه در آنها، امامان عليهم السلام بسيارى از افراد را از وقت در گذشتشان آگاه كرده و كفنهايى براى آنها فرستاده بودند.۱۳
نكتهاى كه در اين جا بايد گوشزد كرد، آن است كه از بررسى موارد پيشگفته، مىتوان دريافت كه سيّد در همه يا بيشتر اين نمونهها، معناى كلى يا اجمالىِ هر روايت را متواتر دانسته است، نه همه واژگان اين گزارشها را.۱۴از سوى ديگر، سيّد در برخى موارد نيز روايتى را غير متواتر خوانده است؛ مانند روايتى كه اهل سنّت از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله گزارش كردهاند كه فرمود: «امّت من بر گمراهى همداستان نخواهند شد».۱۵
1.الطرائف، ص ۴۶۲.
2.همان، ص ۵۲۷. اهل سنّت اين روايات را از پيامبر صلى اللّه عليه و آله گزارش كردهاند. نيز، ر. ك: عمدة القارى، ج ۱۸، ص ۲۲۴؛ السنن الكبرى، ج ۱۰، ص ۲۰۸؛ سنن الترمذى، ج ۴، ص ۱۳۴. در شيعه نيز اين روايت هم از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و هم از برخى امامان عليهم السلام روايت شده است (كفاية الأثر، ص ۱۵۵؛ كنز الفوائد، ص ۲۹۷؛ الخصال، ص ۶۳۶ و... ) .
3.إقبال الأعمال (چ قيومى)، ج ۱، ص ۷۱.
4.همان،(چ قيومى)، ج ۲، ص ۶۲.
5.الطرائف، ص ۱۰. نيز نزديك به آن در ص ۱۶۹.
6.همان، ص ۱۳۷.
7.همان، ص ۱۸۳.
8.همان، ص ۳۸۲.
9.همان، ص ۵۳۷.
10.همان، ص ۵۳۸ .
11.اليقين، ص ۵۲۵ .
12.سعد السعود، ص ۳۲۶ - ۳۲۴.
13.كشف المحجّة، ص ۹۰. براى موردى ديگر از روايتهايى كه سيّد، آنها را متواتر خوانده است، ر. ك: كشف المحجّة، ص ۱۲۷.
14.براى آشنايى با گونههاى تواتر و ويژگى هر يك، ر. ك: دانشنامه جهان اسلام، ج ۸، ص ۳۵۶ و ۳۵۸ (مدخل تواتر).
15.الطرائف، ص ۵۲۶ . براى برخى منابع اين روايت، ر. ك: تحف العقول، ص ۴۵۸؛ مسند ابن حنبل، ج ۶، ص ۳۹۶؛ سنن ابن ماجة، ج ۲، ص ۱۳۰۳؛ المستدرك على الصحيحين ، حاكم، ج ۱، ص ۱۱۶.