البته مىدانيم كه استاد شيخ صدوق رحمه اللّه «محمّد بن موسى بن المتوكّل» است» نه «موسى بن المتوكّل»؛ زيرا در مصدر حديث، نام «محمّد بن موسى» ديده مىشود، گذشته از آن كه شخصى با نام «موسى» در ميان استادان شيخ صدوق، شناخته شده نيست. در باره محمّد بن موسى نيز مىدانيم كه شيخ صدوق ، از وى احاديث بسيارى را گزارش مىكند. او در ۴۸ مورد، در سند شيخ صدوق به نويسندگان كتابهايى كه در مشيخه كتاب من لا يحضره الفقيه از آنان ياد مىشود، جاى دارد.۱
امّا پرسش بنيادين، آن است كه: با اين كه رجاليانِ پيش از سيّد در باره توثيق محمّد بن موسى بن متوكّل، هيچ ديدگاهى ارائه نكردهاند، پس سيّد، چگونه همداستانى بر توثيق وى را به شيعيان نسبت داده است؟ شايد نتوان به اين پرسش، قاطعانه پاسخ گفت؛ ولى چونان گمانهاى مىتوان گفت: از آن جا كه سيّد براى توثيق راويان، تنها «ثقة» خواندن رجاليان را عامل كافى نمىديده است؛ بلكه علاوه بر آن به نشانههاى ديگرى نيز - كه به گونهاى شخصيت حديثى راوى را بشناسانند - ، توجّه فراوان مىكرده است، آن گاه كه مىبيند كسى در جايگاه استادى شخصيّت بزرگى چون شيخ صدوق جاى مىگيرد و صدوق هم به فراوانى از او حديث نقل كرده و در باره او «رحمه اللَّه» مىگويد، اين نشانهها را بر وثاقت راوى، گواه مىگيرد.۲با اين همه، هنوز اين نكته كه چگونه بزرگان شيعه بر وثاقت كسى همداستاناند؛ ولى در هيچ نگاشته حديثى يا رجالى از اين موضوع سخنى نرفته است، نياز به پاسخى روشن دارد.