نادرست بدانند؛ ولى اين، بحثى ديگر مىطلبد. اكنون سخن، آن است كه اين شروط را بايد بر پايه نگاه خاصّ وى به دانش رجال و توثيق و تضعيف راويان، تحليل كرد. نگاه وى به رجال، با رعايت احتياط در گفتار و نسبت ندادن ديدگاهها به افراد - جز بر پايه دليل قاطع و شرعى و استوار - آميخته بود. از سخن سيّد مىتوان به راحتى برداشت كرد كه از نگاه او، تضعيفگر بايد در روز رستاخيز براى نظر يا سخنى كه به برخى راويان نسبت داده است، دليلى خداپسندانه به دست دهد و اگر اين نكته را رعايت نكرده باشد، بايد خود را براى بازخواست خداوند و عذاب او، آماده سازد.
بارى! اگر با در نظر گرفتن همه شرايط پيشگفته، ضعف راوى در عقيده به اثبات رسيد يا روشن گشت كه وى در نقل گزارش، شايسته اعتماد نيست، حال در باره اين كه با روايتهاى اين گونه راويان چگونه بايد برخورد كرد، سيّد بر اين باور بود:
۱. به روايتهاى ضعيفان، در گستره ثواب كارها و عبادتهاى مستحبّى، مىتوان عمل كرد.۱ وى براى اثبات اين ديدگاه خود به «اخبار مَن بَلَغَ» چنگ مىزند كه پس از اين، بدانها خواهيم پرداخت.
۲. اگر بزرگان و ثقات شيعه، آن روايت را از مجموعه روايتهاى آن راوى استثنا نكرده باشند۲ و آن روايت را از او نقل نمايند و بدان خُردهاى نگيرند، مىتوان بدان روايت، اعتماد كرد.۳
۳. اگر روايتى از راوى متّهم به ضعف گزارش شود؛ ولى در ميان راويان ثقه نيز يك يا چند تن، آن مضمون را گزارش كرده باشند، بزرگان شيعه به روايت آن راوى ضعيف، عمل مىكردهاند. همچنين، اگر شيعيان به روايتِ راوى ضعيف عمل كردهاند، همين نكته، اعتماد حديثشناسان را در پى داشته است.۴۴. اگر تضعيف راوى به سبب فساد و نادرستى عقيده وى بوده است، ولى آن راوى در گزارش سخنْ راستگو مىبود، ممكن بود بزرگان شيعه به روايت وى عمل كنند و آن را بپذيرند. ۵
۵ . بر پايه برخى نشانههاى ديگر نيز مىتوان روايت راوى ضعيف را پذيرفت. برخى از اين نشانهها از اين قرارند:
- همان حديث، از طريق راويان ديگر، از همان معصوم عليه السلام گزارش شده باشد.
- مضمون آن حديث، با سندى ديگر، از معصوم، گزارش شود.
- اگر آن راوى ضعيف، حديثى را از راوى ثقهاى گزارش كرده، مىتوان آن حديث را از فردى غير از آن راوى ضعيف، از همان فرد ثقه، روايت كرد.۶
1.همانجا.
2.همان، ص ۱۱.
3.مانند آنچه كه ابن وليد در باره روايات محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى، انجام داد و برخى از روايتهاى او را از گستره روايتهاى شايسته پذيرش، بيرون ساخت، (ر. ك: رجال النجاشى، ص ۳۴۸، ش ۹۳۹؛ الفهرست، طوسى، ص ۲۲۲، ش ۶۲۲) . براى نمونههاى ديگر استثنا كردن برخى روايتها، (ر. ك: رجال النجاشى، ص ۸۰، ش ۱۹۲، ص ۲۳۴، ش ۶۲۰ و ص ۲۳۵، ش ۶۲۱).
4.فلاح السائل، ص ۹.
5.همانجا. سيّد اگر چه دو بند واپسين را به گونهاى به بزرگان شيعه و روش حديثى آنان نسبت مىدهد؛ ولى از سياق سخن وى آشكار است كه او نيز اين ديدگاه را پذيرفته است.