به تاريخ بپردازد، يا گزارشهايي از اين سنخ را بازگو کند و در اين صورت، در برابرِ «محدّث» قرار ميگيرد و قسيم آن است. ۱
۶. جمعبندي و ارزيابي ديدگاهها
با توجه به آنچه گدشت، عوامل ديني، اجتماعي و حتي سياسي بسياري دست به دست هم داد تا در سده يازدهم، زمينهساز پيدايش مکتبي شد که در پي بازگشت به شيوههاي کهنِ استفاده از اخبار، خود را پيرو همان عالماني ميدانست که شهرتشان گرايش به اخبار بوده است. اين مکتب را به دليل همين ادعا و برخي شباهتها، «اخباريگري» و پيروانش را «اخباري» يا «اخباريه» خواندند.
بنا بر آنچه در باره تقابل ميان دو گروه اصحاب حديث و متکلّمان در عصر حضور گذشت، تصوّر اين که فقه شيعه در دوره حضور، تنها به شکل نقل حديث از امام بوده، تصوّر دقيقي نيست. افزون بر اين، گستره آن نيز محدود نبود و در آن، روشهاي اجتهادي و اصولي نيز در ضمن پايبندي به نصوص شرعي، به کار ميرفت. ۲اين نيز گفته شد که در دوره حضور و پس از آن، اهل استنباط و اجتهاد نيز حضوري جدّي داشتهاند. پس هرچند سخن محمّد امين استرآبادي را پذيرفتيم که: «شيوه اخباريگري تا آخر زمان غيبت صغرا، بلکه در اوايل غيبت کبرا، در ميان فضلا و فقهاي اماميه شايع و رايج بوده است»؛ ۳ولي اين سخن درست نيست که ميگويد: «اصحاب ائمه طاهرين، همگي طريقه اخباريان را داشتهاند». ۴
افزون بر اين، گذشت که تقريباً تا نيمه سده دوم، بيشتر احکام صادر شده از سوي ائمه عليهم السلام، ناظر به نفي اجتهاد به رأي و اعتماد به عقل بدون نص بوده است. البته گاهي ائمه عليهم السلام با توجه به ظرفيت و توانايي فردي خاص، دستورها و برنامههاي خاصّي به او ميدادند که چنين مواردي را نبايد تعميم داد. حالْ آن که بسياري از
1.فرهنگ تشريحي اصطلاحات اُصول، عيسي ولائي، ص ۱۶۲، ش ۱۸۷.
2.کتاب ماه دين، ش ۴۵ ـ ۴۶، ص ۷۸.
3.الفوائد المدنية، ص ۴۰؛ دانشنامه شاهي، ص ۵.
4.دانشنامه شاهي، فايده اوّل، ص ۴.