83
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

و اخباري گذشت، روشن است که حشويه را بايد در شمار اخباريان و يا به عنوان گروهي نزديک به آنان دانست. رسول جعفريان نيز در گزارشي از کتاب نقض عبد الجليل قزويني، مي‌نويسد:
تقسيم دو تفکر به اصولي و حشوي در تشيع، پيشينه طولاني دارد... . ]حشويه[ اخبارياني هستند که به مجعولات عنايت کرده و بي توجه به مباني عقلي و اصولي، گرايش حَشوي شيعي را بنياد گذاشته‌اند... . ۱
پس حشويه، تنها بخشي از محدّثان سده‌هاي نخست را تشکيل مي‌‌دهند و نبايد ديگر محدّثان را با آنان يکسان پنداشت. با اين حال، لفظ «حشويه» نيز از اصطلاحاتي است که به صورت کلّي، براي اشاره به همه حديث‌گرايان به کار رفته است، چنان که در کتاب‌هاي شيخ مفيد، سيد مرتضي و طبرسي ۲ديده مي‌شود. گويا متکلّمان شيعه اين وصف را براي نکوهش اصحاب حديث‌ به کار بسته‌اند؛ ولي اين احتمال نيز هست که کاربرد اين نام براي آنان، بدين منظور بوده که با اصطلاحات قبلي اشتباه نشود.

تاريخ‌دان يا مورّخ

کسي که با متون اسلامي آشنا باشد، به خوبي مي‌‌داند که واژه «خبر»، در بسياري از منابع شيعه و سني، به معناي گزارش تاريخي به کار رفته است. محدّثان نيز آن را غالباً همانند حديث، به معناي روايت حاکي از سخن يا سنّت معصوم عليه السلام به کار برده‌اند؛ و گاهي هم در کنار حديث و به معناي رواياتي که متضمّن رفتار يا گفتاري از غير معصوم باشد . ۳با مراجعه به رجال نجاشي و ديگر آثار رجالي يا کتاب‌شناختي

1.تاريخ تشيع در ايران، رسول جعفريان، ج ۲، ص ۵۵۴ (مشروح اين گزارش در صفحات ۵۵۳ ـ ۶۰۲ آمده است).

2.مجمع البيان في تفسير القرآن، فضل بن علي طبرسي، ج ۱، ص ۸۳ (مقدّمه نويسنده بر کتاب، فنّ پنجم).

3.الوجيزة في الدراية، محمّد بهاء الدين العاملي (شيخ بهايي)، ص ۲. يا به معناي «سنّت گفتاري و قولي» و هم‌معنا با حديث و روايت (فرهنگ تشريحي اصطلاحات اصول، عيسي ولائي، ص ۱۶۲، ش ۱۸۷؛ ص ۱۷۹، ش ۲۱۰؛ ص ۱۹۵، ش ۲۵۶).


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
82

توانسته بود اعتباري دو باره به شيوه پيشين بدهد. در پيِ چنين تغييراتي، بايد منتظر تحوّل معنايي واژگان و اصطلاحات نيز باشيم و کاملاً طبيعي به نظر مي‌‌رسد که «اصحاب حديث» در نگاه متکلّمان، بار منفي‌ خود را از دست بدهد. پس بار معناييِ «اصحاب حديث»، کاسته مي‌‌شود و با تحوّلي تدريجي، به معنايي که بيشتر جنبه صنفي دارد، تغيير مي‌‌يابد. در اين صورت، اصحاب حديث اين دوره را نبايد به عنوان رقيب متکلّمان و اصوليان انگاشت؛ بلکه بايد معادل «محدّثان» به معناي امروزي‌اش گرفت؛ يعني کارشناسان فنّ حديث و حديث‌شناسان. پس مي‌‌بايست براي بيان معناي قبلي (محدّثي که درستي و نادرستي معناي حديث را ارزيابي نمي‌کند)، واژه‌اي به کار برود، که گويا استفاده از واژه «اخباري» براي همين معنا بوده است. قرينه‌اي که نشان مي‌‌دهد تعبير «اخباري»، بار معنايي منفي دارد، همين است که عبد الجليل قزويني، اخباريان را «مدّعي» تشيع خوانده است! پيداست که وي هرگز نمي‌خواسته اصحاب حديثي چون مرحوم صدوق را با چنين تعبيري تنقيص کند. افزون بر اين، وي اخباريان را گاهي هم‌رديف حشويه دانسته است. ۱همچنين، در عبارت نقل‌شده از شهرستاني هم به قرينه تقابل با «کلاميه»، پيداست که منظور از «اخباريه»، همان گروه از اماميه است که پيش‌تر، «اصحاب حديث» خوانده مي‌‌شدند.

حشويه

در ميان اصحاب حديث، گروهي با گرايش شديد به نص و افراط در تعبّد به ظاهر نصوص نيز بودند که «حشويه» خوانده مي‌شدند. اين گروه، در نقل اخبار، منضبط نبودند و هر خبري را نقل مي‌‌کردند. آنان تنها در پيِ جمع‌آوري احاديث و روايت کردنِ آنها بودند، معرفتشان نسبت به محتواي احاديث، کم بود و کمتر در مضمون احاديث تدبّر مي‌کردند. ۲با توجه به تحوّلاتي که در معناي اصحاب حديث

1.همان، ص ۵۲۹.

2.المعتبر في شرح المختصر، ج ۱، ص ۲۹؛ المقالات والرسالات، کنگره هزاره شيخ مفيد، ش ۱۰، ص ۳، محمّدهادي معرفت.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11946
صفحه از 555
پرینت  ارسال به