81
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

در يابيم. براي نمونه، شيخ مفيد پس از نقل روايتي در نهي از متعه، نخست سند آن را نقد مي‌‌کند و در باره يکي از راويان آن مي‌‌گويد:
والراوي عن محمّد بن مسلم، اسماعيل بن يونس، وهو ضعيف عند أصحاب الحديث و قال ابن معين: «ليس بحجّة». و الحسن بن محمّد معروف عندهم بأراء قبيحة کالإرجاء... . ۱
شيخ طوسي نيز در قرن پنجم، اين اصطلاح را عيناً در جايگاهي مشابه به کار برده است:
رأيت جماعةً من شيوخ طائفتنا من أصحاب الحديث عملوا فهرست کتب أصحابنا. ۲
۲. اگر در تعابير شيخ مفيد و شيخ طوسي، نمونه‌هاي يادشده و مواردي همچون «رواة الحديث والآثار» ۳را با موارد ديگري همچون «أصحابنا المتعلّقين بالأخبار» بسنجيم، به نوعي تفاوت معنايي ميانشان پي مي‌‌بريم که البته به نظر آگاهانه مي‌‌رسد؛ به‌ويژه آن که شيخ مفيد، گروهي را که در ردّشان کتابي هم نوشته بوده، «أهل الأخبار» ۴ناميده است. در گذري سريع، غالب عبارات ديگراني چون شيخ طوسي نيز همين گونه به نظر رسيد که اگر خواسته تعبيري همراه با طعن به کار برده باشد، يا وصفي (مانند: «من دون الإعتبار») براي اصحاب حديث آورده‌اند يا از ترکيبات ديگري شبيه «اهل الخبر» استفاده کرده‌اند.
شايد اين تعابير، نخستين گام‌ها براي ساخته شدن اصطلاح «اخباري» باشد.
۳. مکتب حديث‌گرايي ـ که مرکزش در قم بود ـ ، ۵با ظهور عالمان و متکلّماني چون شيخ مفيد (م ۴۱۳ ق)، رو به سستي نهاد؛ اما چندي بعد و با ظهور شيخ طوسي (م ۴۶۰ ق)، اين مکتب دو باره رونق گرفت؛ شايد بدين علّت که وي با تأليف دو اثر گران‌بها با محوريت حديث، و نيز با پذيرش حجّيت خبر واحد،

1.رجال النجاشي، ص ۴۰۱، ش ۱۰۶۷؛ کشف القناع، ص ۲۰۳.

2.خلاصة الإيجاز، ص ۳۲ ـ ۳۳.

3.الفهرست، طوسي، ص ۱.

4.اوائل المقالات (سلسلة مؤلّفات الشيخ المفيد)، ج ۴، ص ۸۸.

5.تاريخ تشيّع، گروه نويسندگان، زير نظر: احمدرضا خضري، ج ۲، ص ۳۲۳ ـ ۳۲۴.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
80

... بلي؛ جماعتي از اخباريه که خويشتن را شيعت خوانند... ]از ايشان[ بسي نمانده‌اند و اگر جايي باشند، اين معنا پنهان [از] اصوليان کنند [؛ چرا] که علم الهدي ]سيد مرتضي[ و شيخ ابو جعفر طوسي و علماي ما از متأخران، بر ايشان انکار کرده‌اند... . ۱
همو در بحث اين که آيا فضل و مقام علي عليه السلام بالاتر از انبياست يا مقام انبيا بيشتر است، مي‌گويد:
حشويه و اخباريه از شيعه، قائل‌اند [که] علي عليه السلام افضل است؛ ولي مذهب [ـِ ما] اصوليين شيعه بر اين است همچنان که رسول خدا صلي الله عليه و آله افضل انبياست، حضرت علي عليه السلام هم افضل اوصياست، ولي مقامش از انبيا بالاتر نيست. ۲
گويا دسته‌بندي ميان متکلّمان و اصحاب حديث، رفته رفته جاي خود را به تقابل دو گروه «اخباريان» و «اصوليان» داده است. در اين صورت، بايد به جرياناتي پرداخت که احتمالاً از سده چهارم، باعث ايجاد تحوّل معنايي در چند واژه و اصطلاح شده‌اند. اينک در حدّ احتمالي که شايسته دقت بيشتري است، مي‌‌توان گفت:
۱. نياز عالمان شيعه به احاديث، و وجود محدّثاني که هيچ ترديدي در جلالت شأنشان نبود، عالمان کلامي را وا مي‌‌داشت که از آنان با تعابير بهتري ياد کنند. ترکيب اصحاب حديث که تا پيش از آن، بي‌محابا دلالت بر بي‌دقتي در محتواي حديث و بي‌بهره بودن از تأملات عقلاني داشت، اينک براي کساني به کار مي‌‌رفت که دست کم در ظاهر، نمي‌بايست با اين اوصاف ياد شوند. از اين روست که مي‌‌بينيم «اصحاب حديث» در برخي از عبارات، به معناي «محدّثان» يا همان کارشناسان و راويان حديث، به کار رفته است. در اين گونه موارد، بيشتر به تخصّص افراد توجه شده است تا به مبنايي در معرفت ديني؛ گرچه با دانستن اين ويژگي صنفي، و به قرينه ديگر اطلاعاتي که داريم، شايد بتوانيم گرايش فرد را نيز

1.وي در ادامه، از «کتب اخباريه» نيز ياد کرده است (نقض، ص ۵۶۸ ـ ۵۶۹).

2.همان، ص ۵۲۹.

تعداد بازدید : 12653
صفحه از 555
پرینت  ارسال به