در سوي ديگر داستان، جامعه اهل سنّت قرار داشت که خلافت عثماني را به رسميت شناخته بود و متأثر از عوامل جنگافروز، در برابر شيعيان قرار گرفت. آنان که پيشتر «مخالفان» تشيع بودند، چنان بر مخالفت خود افزوده بودند که اينک ديگر «دشمن» شيعيان شمرده ميشدند. جامعه شيعه نيز آمادگي برخورد با چنين چرخشي را داشت و به شهادت رساندن عالمان بزرگي چون شهيد ثاني را گواه اين دشمني ميشمرد. در چنين اوضاعي، طبيعي مينمود که شيعيان با هر آنچه رنگ و بويي از اهل سنت دارد، مخالفت کنند و به هر حق و ناحقي از آنان، بدبين باشند، ۱چندآن که استفاده از عقل و کمتوجهي به حديث، سوغات ناپسند اهل سنت براي عالمان شيعه انگاشته شد.
دو. نياز به حديث براي اثبات مذهب
تلاش براي گسترش تشيع در سرزمين ايران و جلب مردم به اين مذهب، به ويژه در فضاي رقابت با اهل سنت، عاملي مهمّ در فرآيند گرايش به حديث در دوران صفويه است. به گفته يکي از معاصران:
زمامداران صفوي فکر ميکردند که حفظ مقام آنان و استقلال کشور ايران که با عثمانيها در جنگ بودند ايجاب ميکرد که شيعيان حساب خود را به طور کامل از سنيان جدا کنند و از آنان تبرّي جويند که تحقق اين هدف جز از طريق تقويت اخباريها تأمين نميگرديد. از اين رو، به تقويت اخباريها پرداختند و مشرب اخباري بر مشرب اصولي غلبه کرد. ۲
گذشته از جنبههاي سياسي در تشيع صفويان، تبليغ هر دين و مذهبي ذاتاً نيازمند
1.اين که فقيهي چون محقّق کرکي، نفحات اللاهوت في فضيلة اللعن علي الجبت و الطاغوت را تأليف کند، يا علامه مجلسي بخشي از مجموعه بزرگ بحار الأنوار را به مطاعن اختصاص دهد، در چنين فضايي کاملاً قابل درک است. نيز در چنين فضايي بود که اخباريان، سنت پيامبر خدا را بدون تأييد اهل بيت، نامعتبر شمردند؛ شايد به اين دليل که چنين سنتي، ميبايست از طريق صحابه و منابع عامّي به دست آيد؛ يعني همان چيزي که از آن گريزان بودند.
2.دايرة المعارف تشيّع، ج ۲، ص ۱۲؛ مقالات تاريخي، «خانقاهسازي از قرن هفتم تا نهم هجري»، رسول جعفريان، ص ۲۶۸ ـ ۲۷۲ .