و به خبري که به اصطلاح آنها ضعيف است، عمل کنند و [براي توجيه اين کار] بگويند: «عمل مشهور، ضعف سند آن را جبران ميکند». ۱
اساساً محدّث بحراني معتقد است که روي آوردن به علم اصول فقه و مجاز شمردن عمل به ظن، بدين علّت بود که با آن روش نقد، چيزي براي استناد باقي نميماند. او ميگويد:
همچنين، چون نصوص کتاب خدا (آياتي که معناي صريح و قطعي دارند) و اخباري که به اصطلاح متأخّران، صحيح باشد، آن قدر نبود که بتوانند پاسخگوي احکام مورد نياز باشد، بهناچار، عمل به ظنّ را مجاز شمردند و بر پايه قواعد ظنّي [ـِ به دست آمده] از ظواهر کتاب و سنّت، يا اعتبارات عقلي مانند برائت، و يا ادلّه اجتهادي، به استنباط احکام پرداختند. تا اين که [محمّد امين] استرآبادي و جماعتي آمدند و در صحّت اخبار، همان حکمي را بيان کردند که پيشينيان گفته بودند؛ اجتهاد را باطل دانستند و در اين امر مبالغه کردند و به هيچ وجه اجازه ندادند که شيوه پيشينيان «اجتهاد» خوانده شود و گفتند: آنان فقط از اخبار استفاده ميکردند. ۲
اين سخن، کاملاً پديرفتني است که ديدگاه افراطي اصولياني چون ابن ادريس حلّي، باعث شد که بسياري از اخبار کتب روايي شيعه کنار گذاشته شود و علّت اصلي حرکت اخباريان بر ضدّ اصوليان و مجتهدان، واکنش به همين روش بوده است. و از هيمن روست که از ابن ادريس انتقاد ميکنند ۳و ميگويند: «او اوّلين کسي بود که به راويان ما طعن زد». ۴حتي به نظر ميرسد که مخالفت آنان با علم اصول و ادلّه عقلي و اجتهادي، و اين ادّعا که ميگفتند ابن جنيد و علامه حلّي، اين روشها را از کتب اهل سنت گرفتهاند، ۵بدين منظور بوده که اين ابزار را از دست
1.لؤلؤة البحرين، ص ۴۶ ـ ۴۷.
2.هداية الأبرار، ص ۹ و ۱۱.
3.الفوائد المدنية، ص ۳۰ و ۴۰.
4.هداية الأبرار، ص ۸ ـ ۹.
5.الفوائد المدنية، ص ۵۶.