من از قديم علاقه داشتم کتابي را بنويسم که مشتمل بر فروعات فقهي باشد؛ ولي علاوه بر اشتغالاتي که برايم پيش ميآمد، گاهي هم مردّد ميشدم مبادا طايفه شيعه، رغبتي به آن نشان ندهند؛ زيرا آنان در کتبشان اخبار و الفاظ روايات را ذکر ميکردند. حتي اگر الفاظ حديثي تغيير ميکرد و معناي آن نقل ميشد، تعجب ميکردند و فهمشان نسبت به آن کم ميشد. من نيز پيش از اين، کتاب نهاية را بر همان منوال نوشتم و ... در تمام يا بيشترِ فروعات و مسائل آن، همان الفاظ منقوله را وارد کردم. ۱
برخي در اين مرحله، الفاظ روايات را حفظ ميکردند؛ ولي آن را با نظر اجتهادي خويش، در ميآميختند. شيخ مفيد از ابن جنيد شکوه ميکند که وي بين آنچه از امامان عليهم السلام نقل شده با آنچه به رأي و نظر خود گفته، خلط کرده و آنها را در هم آميخته است، بدون آن که يکي را از ديگري جدا کند. ۲
تحوّل در شيوه ارزيابي حديث
اصحاب ائمّه عليهم السلام احاديثي را که از آنان ميشنيدند، در نوشتههايي به نام «اصل» ثبت ميکردند. از آن ميان، چهارصد اصل مورد اعتماد شيعيان بود و ملاک آنان در عقايد و اعمال به شمار ميرفت. ۳چندآن که گويي ترديدي در صحّت و وثاقت متن و روايات آنها نداشتهاند. اين چهارصد اصل معتبر، تا زمان مؤلّفان کتب اربعه نيز در دسترس بود و آنان به گفته خودشان، ۴احاديث اين چهار کتاب را از همان اصول گرفتهاند. ۵ و به دليل نقل کردن از همين اصول بود که علماي ما فتاواي کساني چون
1.المبسوط، ج ۱، ص ۲.
2.المسائل السروية (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد،ج ۷) ص ۷۳.
3.العدّة في اُصول الفقه، ج ۱، ص ۱۲۶؛ ذکري الشيعة، ج ۱، ص ۵۹؛ الدراية في علم مصطلح الحديث، ص ۱۷؛ مشرق الشمسين، ص ۲۰؛ الفوائد المدنية، ص ۶۵ ـ ۶۶؛ هداية الأبرار، ص ۸۴؛ وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۰۳.
4.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۳ ـ ۵؛ الإستبصار، ج ۱، ص ۲.
5.الفوائد المدنية، ص ۵۲ ـ ۵۳، ۶۰ و ۶۵؛ لوامع صاحبقراني، ج ۱، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲؛ هداية الأبرار، ص ۸۴؛ وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۹۶؛ منبع الحياة، ص ۲۸.