57
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

مرحله اوّل: التزام به نص

اين مرحله، شامل زمان ائمه عليهم السلام و دوران غيبت صغرا تا اوايل غيبت کبراست که محتواي کتب فقهي، در واقع گونه خاصي از احاديث بوده است. به ديگر بيان، چيزي جز نصّ، در آنها نبوده است. ولي اگر شخصي از عالمي يا فقيهي مسئله‌اي مي‌‌پرسيد، آيا او عين حديث مربوط به آن را با ذکر سند، براي سؤال کننده مي‌خواند؟ اين، پذيرفتني نيست. اگر دو حديث متعارض وجود مي‌‌داشت، چه؟ همگان مي‌‌توانند معناي هر سخني را در يابند؟ پس در اين مرحله نيز به مرتبه‌اي بسيار ساده از اجتهاد، نياز بوده است. براي نمونه، همين که پاسخ دهنده از ميان دو روايت متعارض، يکي را حمل بر تقيه مي‌‌کرده و ديگري را مستند خويش قرار مي‌‌داده، يا روايتي را با حکمي عام، براي بيان موضوعي خاص به کار مي‌‌برده، خود نوعي اجتهاد است؛ ولي چندان نيازي به دقت‌هاي عقلي و قواعد پيچيده امروزي نداشته است. ۱

مرحله دوم: حذف سند

از اوايل غيبت کبرا، فقها ضمن حفظ الفاظ روايات، کم کم اسناد آنها را در فتاواي خويش حذف کردند. ۲المقنع و الهدايةي شيخ صدوق و المقنعةي شيخ مفيد و نهايةي شيخ طوسي، همين گونه نوشته ‌شده‌اند؛ چنان که شيخ صدوق در مقدّمه المقنع مي‌گويد:
من چون خواستم که حمل آن (کتاب) سنگين نشود و حفظ آن مشکل نباشد و خواننده خسته نشود، اسانيد [ـِ روايات] آن را حذف کردم؛ زيرا هر آنچه من در اين کتاب مي‌آورم، در کتاب‌هاي [رواييِ] اصل‌، موجود است و عالمان و مشايخ ثقه ما ـ که رحمت خدا بر ايشان باد ـ ، از آن آگاه‌اند. ۳
نيز بر پايه آنچه از شيخ ابو علي فرزند شيخ طوسي نقل شده، نخستين عالمي که اسانيد روايات را حذف کرد و هر حديثي را در کنار حديثي قرينه و مشابه آن آورد،

1.در اين باره، ر.ک: فرهنگ تشريحي اصطلاحات اُصول، عيسي ولائي، ص ۲۴ ـ ۲۷.

2.أدوار علم الفقه و أطواره، ص ۹۰.

3.المقنع، ص ۵.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
56

۱. ابن جنيد اسکافي (م ۳۸۱ ق) که از پيشگامان تدوين ۱علم اصول شيعه است، در عمل به قياس، با مذاهب اهل سنت موافق بود و اين مؤيدي بود که اصول، صبغه و رنگ سنّي دارد.
۲. بسياري از اصطلاحات علم اصول، همان اصطلاحات اصولي اهل سنت بود؛ مانند اجتهاد و اجماع؛ در حالي که اختلاف جوهري و اساسي بين اصطلاحات اصولي شيعه و سنّي وجود دارد.
۳. اخباري‌ها با استفاده از عقل در شريعت مخالف بودند و آن را حرکتِ انحرافيِ سنّي‌ها مي‌‌دانستند که خواستند با تکيه بر فکر خودشان و با «اجتهاد به رأي»، احکام شرع را بيان کنند. از اين رو، جايگاهي که عقل در علم اصول و نقشي که اصولي‌ها براي عقل در استدلال‌هاي خود قائل بودند، زمينه‌ساز مخالفت با حرکت اصولي در بين شيعه بود؛ با اين پندار که اين، همان مسير انحرافي اهل سنت است و بايد مانند اصحاب ائمه عليهم السلام، بدون نياز به اصول، احکام را به دست آورد. ۲

تمسّک به حديث در مراحل فقه

گذشت که اختلافات مربوط به اعتبار حديث در قياس با عقل، در قالب دو گروه اصحاب رأي و اصحاب حديث، پديدار شد. گونه ديگري از تحوّل حديث در جامعه شيعه، از جهت شيوه استفاده در آثار مکتوب است که آيا حفظ لفظ حديث و نيز ذکر سند آن، مورد تأکيد بوده يا نه. به اجمال اشاره شد که شهيد صدر، اخباريگري فقيهان امامي را در سده‌هاي نخست، اقتضاي يکي از مراحل رشد فقه مي‌‌داند و آن را غير از پديده‌اي به نام مکتب اخباريگري مي‌‌شناسد. ۳با مراجعه به تاريخ فقه، مي‌توان ديدگاه شهيد صدر را پذيرفت که فقه اماميه داراي مراحل گوناگوني بوده و به تدريج تکامل يافته است:

1.کتابي دارد به نام الإفهام لاُصول الأحکام ( الفهرست، ص ۲۰۹، ش ۶۰۱) و کتاب کشف التمويه والإلتباس نيز در همين زمينه است ( الرسائل الاصولية، تحقيق مؤسسه مجدّد وحيد بهبهاني، ص ۱۷).

2.المعالم الجديدة للاُصول، ص ۷۷ ـ ۸۰؛ تاريخ علم اصول از نگاه شهيد صدر، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۲.

3.المعالم الجديدة للاُصول، ص ۸۰ ـ ۸۱.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11957
صفحه از 555
پرینت  ارسال به