را همانند اهل سنّت، «مجتهد» ناميدند. ۱اين موضوع، در فضاي همگرايانه سدههاي چهارم و پنجم طبيعي به نظر ميرسيد.
پيدايش اصول فقه از ديد شهيد صدر
عظمت علمي شيخ طوسي، باعث شد که پس از وي نيز فقهاي امامي، روش او را پي بگيرند. در نتيجه، يکي از مهمترين دستاوردهاي شيعيان در سدههاي پنجم تا دهم، تدوين اصول فقه بود که در طيّ چندين سده، انسجام و اهميت بسيار يافته بود؛ ولي به دليل همان چيزي که در سابقه اصول فقه و اجتهاد گفته شد، دستاوردهاي اين دانش، با اتهام «سنيگري» روبهرو بود. پيشي داشتنِ اصول عامّه بر اصول فقه شيعه و به ويژه استفاده اصوليان شيعه از اصطلاحات اهل سنت نيز مزيد بر علت بود. اين، همه ماجرا نبود؛ بلکه تأثيرپذيري عالمان شيعه، در زمينههاي ديگر نيز رخ داده بود.
شهيد محمّد باقر صدر مهمترين عامل پيدايش اخباريگري را پيدا شدن علم اصول بعد از عصر غيبت ميداند. خلاصه تحليل ايشان چنين است:
از آن جا که اصول فقه به صورت علمي مدوّن، ابتدا در بين اهل سنت پيدا شد، اصول فقه شيعه نيز در بين اخباريها وجهه سنيگري پيدا کرد؛ چنان که در مقابل آن بايستند. علّت تقدّم زماني اصول در بين اهل سنت، اين است که آنان زودتر دچار فقدان نص شدند و به قواعد اصولي براي استنباط احکام شرعي، احتياج پيدا کردند؛ ولي مشکل فقدان نص براي شيعيان، بعد از عصر غيبت پيدا شد.
برخي از اموري که سنّي بودن تفکر اصولي را در ذهن اخباريها تأييد ميکرد، عبارت بود از: