521
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

اصطلاح آنان عمل مي‌کردند؟ ۱ و بيشتر آن قرائني که در زمان قدما بوده، الآن وجود دارد و قرائن ديگري هم تجدّد پيدا کرده، و بر فرض اين‌ که باقي نباشد، روايت کردن آنان و شهادتشان به صحّت آن خبر، براي قرينه بودن کافي است؛ ۲ بلکه اضمحلال اصول چهارگانه بعد از بي‌نياز شدن از آنها به واسطه کتب اربعه و ساير کتب اخباري است که اصحاب نوشته‌اند؛ زيرا اين کتب هم خوب جمع‌آوري شده و هم آسان‌تر به آنها مي‌رسد، و گر نه، آن اصول تا زمان ابن طاووس باقي بوده، چنان كه خود ابن طاووس ذکر کرده: «اکثر آن کتب در نزد من است» و وي از آنها بسيار نقل کرده و کسي كه در مصنّفات او تتبّع کند، به اين مطلب شهادت مي‌دهد. ۳
علاّمه مجلسي هم بعد از آن‌ که کلامِ ياد شده از شيخ بهايي را نقل مي‌کند، مي‌گويد: آنچه عذر آورد براي آناني که اصطلاح جديد را در حديث تأسيس کرده‌اند که بسياري از قرائن صحّت حديث فوت شده، مطلب حقّي است؛ ليکن تمام قرائن از بين نرفته‌اند و خود کليني و صدوق، اخبار را از همين اصول معتبر گرفته‌اند و در کتابشان به صحّت آنها شهادت داده‌اند، و شهادت آنان از شهادت اصحاب رجال به عدالت و وثاقت راوي کمتر نيست، و کسي که در اين قرائن روشن تتبّع کند، مي‌بيند كه تمام اين احاديث از اصول معتبر گرفته شده و براي کليني و صدوق و شيخ طوسي اسانيد انبوه و زيادي است؛ ليکن آنان از باب اختصار در هر خبري به بعضي از آن اسانيد اکتفا کرده‌اند، مضافاً بر اين که بيشتر آن اصول و کتب در نزد آنان متواتر بوده، چنان كه کتب اربعه در نزد ما متواترند. و اگر مي‌بينيد در کتب رجال، بعضي را تضعيف و برخي را توثيق کرده‌اند، به خاطر آن است که در وقت تعارض، آنها به کار مي‌آيند و به سند قوي‌تر عمل مي‌شود.

1.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۶۸ ـ ۶۹ (الفائدة السادسة).

2.همان، ج ۲۰، ص ۱۰۹ (الفائدة العاشرة).

3.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۹.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
520

قريب به همين مضمون، بيان صاحب معالم است: قدما نه عالم به اصطلاح متأخّران در حديث بودند، و نه به جهت زيادي قرائن، احتياجي به اين اصطلاح داشتند، و نه صحّت سند و ضعف آن، موجب تميز خبر صحيح از غير صحيح مي‌شد؛ امّا وقتي آثار، مندرس و اسانيد کم شدند، متأخّران ناچار شدند قانوني را براي جدا کردن خبري که خالي از ريب است، از غير آن وضع کنند و آن قانون، همين اصطلاح جديد در خبر است که آن را وضع کرده‌اند. ۱

اشکال اخباريان به علل تأسيس اصطلاح جديد

ولي اخباريان اين علل به وجود آمدن اصطلاح جديد خبر را به چهار قسم نمي‌پذيرند و هر کدام به نحوي از آنها پاسخ مي‌گويند:
محمّدامين استرآبادي مي‌گويد: علّت عدول از اصطلاح قدما در حديث صحيح و ضعيف، به اصطلاح جديد، به آنچه گفته شده، درست نيست؛ بلکه علّت آن، غفلت علاّمه حلّي از کلام قدماست، و سبب غفلت او الفت داشتن ذهن او به کتب عامّه بوده است؛ چراکه حُکّام جور، طريق افاده و استفاده را منحصر در کتب عامّه مي‌دانستند و چنانچه کسي مي‌خواست کسب فضل و علم کند، بايد حتماً کتب عامّه را مي‌خواند، و افرادي که بعد از علّامه آمدند از قبيل: شهيد اوّل و شهيد ثاني و محقّق ثاني و صاحب معالم و... از او متابعت کردند. ۲
و شيخ حرّ عاملي در ردّ شيخ بهايي و شيخ حسن مي‌گويد: چگونه ‌اندراس اصول و اختلاط در زمان علّامه و استادش احمد بن طاووس حاصل شد که اين اصطلاح جديد را در حديث احداث کردند؟ در چه روزي اين اصطلاح حادث شده و قبل از آن روز نبوده؟ چگونه يک ساعت و يا يک روزه اين اندراس و اختلاط اصول و غير آن پيش آمد؟! با اين که شيخ بهايي و شيخ حسن اعتراف کرده‌اند که متأخّران هم در بسياري از اوقات، اصطلاح قدما را در حديث به کار مي‌بردند و به

1.منتقي الجمان، ج ۱، ص ۱۳.

2.الفوائد المدنية، ص ۸۸.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11875
صفحه از 555
پرینت  ارسال به