شهيد اوّل و ثاني و ابن فهد حلّي ميگويند: گاهي بر روايتي که طريق آن طعن نداشته باشد، هرچند آن روايت، مرسل و يا مقطوع بوده باشد، اطلاق «صحيح» ميشود. ۱
حتّي خود علاّمه حلّي که اصطلاح جديد را به وجود آورده، در بسياري از موارد، طبق مسلک متقدّمان مشي کرده است. ۲ وي در مختلف ۳ با اين که اعتراف ميکند عبد الله بن بکير، فطحي است، ولي از حديث او تعبير به حديث صحيح ميکند ، به خاطر اين که وي مندرج در اصحاب اجماع است. يا طريق صدوق به ابو مريم انصاري را صحيح ميداند، با اين که در طريق او ابان بن عثمان است و علّامه ۴ او را از ناووسيه ميداند؛ چرا که ابان از اصحاب اجماع است. ۵ و نيز روايتي ۶ را که در طريق آن اسحاق بن عمّار است و او را فحطي مذهب ميداند، به صحّت توصيف ميکند، در حالي که به اصطلاح جديد، موثّقه محسوب ميشود.
به هر حال، اخباريان اصطلاح متأخّران را قبول ندارند و يکي از فرقهاي بين اخباريان و مجتهدان را در همين ميدانند كه: مجتهدان، حديث را به انواع چهارگانه مشهور؛ ولي اخباريان به دو قسمِ صحيح و ضعيف، تقسيم ميکنند. ۷
پاسخ مجتهدان به اخباريان
بعضي از مجتهدان از کلام اخباريان که گفتهاند: اصطلاح جديد در زمان ابن طاووس و علّامه به وجود آمده، پاسخ دادهاند: ريشه اين تقسيم، قبل از علّامه در کتب رجال ديده ميشود. وقتي گفته ميشود فلان شخص ضعيف است، يا فلاني ثقه است، يا صحيح الحديث است، يا عدل است، يا حافظ و ضابط است و به
1.ذکري الشيعة، ج ۱، ص ۴۸؛ المهذّب البارع، ج ۱، ص ۶۶؛ الدراية في علم مصطلح الحديث، ص ۱۹.
2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۶۶.
3.مختلف الشيعة، ج ۲، ص ۴۹۷، مسئله۳۵۷.
4.خلاصة الأقوال، ص ۷۴، ش ۱۲۱.
5.مشرق الشمسين، ص ۳۲ ـ ۳۴؛ ملاذ الأخيار، ج ۱، ص ۲۵.
6.مختلف الشيعة، ج ۳، ص ۱۶۴.
7.الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۵؛ روضات الجنات، ج ۱، ص ۱۲۷.