کتب عامّه اخذ شده و ائمّه عليهم السلام به ما امر کردهاند كه از طريقه عامّه اجتناب کنيم، مانند كلام امام در مقبوله عمر بن حنظله. ۱
اهل سنّت ناچار بودند خبر را به چهار قسم تقسيم کنند؛ زيرا بيشتر اخبار آنان از باب خبر واحد و خالي از قرينه است؛ ولي قدماي ما چون تمکّن داشتند احکام را از راه قطع از ائمّه خواه با واسطه و يا بدون واسطه اخذ کنند، براي آنان جايز نبود اين طريق را بپيمايند و خبر را به چهار قسم تقسيم کنند. ۲
ثالثاً: فقها اتّفاق دارند مورد تقسيم خبر، آن خبر واحدي است که خالي از قرينه باشد؛ ولي اخبار کتب مشهور، محفوف به قرائن است و خود قائلان به اصطلاح جديد در چندين مورد، به اين مطلب اعتراف کردهاند. ۳
از جمله شهيد اوّل ميگويد: از پاسخهايي که امام صادق عليه السلام به مسائل سؤال شده از ايشان، داده، چهارصد نفر از اصحاب، چهارصد کتاب و اصل نوشتهاند و انصاف اقتضا ميکند به آنچه از ائمّه براي قدماي اصحاب نقل شده، يقين پيدا کنيم و انکار کردن آن، نوعي مکابره و زور است. ۴
شهيد ثاني ميفرمايد: اماميه چهارصد تصنيف داشتند که به آنها اصول ميگفتند و بر آنها اعتماد ميکردند و چون تداعي ميشد كه اين اصول از بين بروند، جماعتي آنها را خلاصه کردند و بهترين کتبي که از اين اصول جمعآوري و خلاصه شده، الکافي، الفقيه، التهذيب و الاستبصار است. ۵
رابعاً: اين طريقه قدما در صحّت حديث، موجب علم ميشود، ضمن آن كه از ائمّه عليهم السلام اخذ شده است و مدّت هفتصد سال به آن عمل ميشده که حدود سيصد سال آن در زمان ائمّه عليهم السلام بوده؛ ولي اصطلاح جديد قطعاً اين طور نيست و موجب علم نميشود. پس واجب است به اصطلاح قدما عمل شود. ۶
1.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۰۰.
2.الفوائد المدنية، ص ۵۶.
3.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۰۲.
4.ذکري الشيعة، ج ۱، ص ۵۸ ـ ۵۹؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۷.
5.الدراية في علم مصطلح الحديث، ص ۱۷؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۸.