شيخ حرّ عاملي بعد از آن كه اين سه معنا را براي روايت ضعيف در نزد قدما ذکر ميکند، ميافزايد: براي اين معنا اوّل و سوم حديث ضعيف، روايتي نه در کتب معتمد ذکر شده و نه اهتمام به روايت آن داشتند؛ بلکه اين دو معنا از تتبّع و نقل دانسته شده است. ۱
روش اخباريان در اصطلاح حديث، همان روش قدماست ۲ و قدما اعتمادشان تنها به سند نبود؛ بلکه اعتمادشان به قرائني بود که خبر ضعيف السند را به قوي ملحق ميکرد، و چه بسا بر خبر قوي رجحان پيدا ميکرد و در مقام عمل، خبر قوي السند طرح ميشد، چنان كه شيخ در مواردي از التهذيب چنين کرده است. و آن خبري که قدما قبول ميکردند، يا متواتر بود و يا قرائني داشت که کار متواتر را ميکرد و مفيد علم بود. ۳
محمّدتقي مجلسي ميگويد: قدماي اصحاب در خبر صحيح، مقيّد به سند نشدهاند و تجربه کردهام بسياري از اخباري که کليني آنها را مرسل روايت کرده، صدوق و غير او آنها را مسند و به طريق صحيح روايت کردهاند. ۴ لذا صحيح به اصطلاح قدما به مراتب مرتبهاش بالاتر از صحيح به اصطلاح متأخّران است، چنان كه ممکن است تمام رواياتي که کليني و صدوق نقل کردهاند، متواتر و يا همراه قرائني باشد که افاده علم کند. ۵ لذا مراسيل کليني و صدوق بلکه تمام احاديث اين دو که در الکافي و كتاب من لا يحضره الفقيه است، همه را ميتوان صحيح گفت؛ زيرا شهادت اين دو شيخ بزرگوار در اوّل الکافي ۶و الفقيه ۷ کمتر از شهادت اصحاب رجال نيست و آنان که ميگويند روايات ما صحيح است، يعني يقين داريم که ائمّه عليهم السلام اينها را بيان کردهاند. ۸
1.لوامع صاحبقراني، ج ۱، ص ۱۰۱.
2.وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۱۰۸ (فائدة العاشرة).
3.الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۶.
4.هداية الأبرار، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴.
5.روضة المتّقين في شرح کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱۴، ص ۱۰.
6.الکافي، ج ۱، ص ۸.
7.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۳.
8.لوامع صاحبقراني، ج ۱، ص ۱۰۴ ـ ۱۰۵.