501
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

اتّفاق افتاد. در حالي که اين دو در مسجد رصافه بودند، قصّه‌گويي از اين دو، روايت نقل کرد. آن دو اعتراض کردند که: ما اين را نگفته‌ايم. آن شخص گفت: خيال مي‌کنيد فقط در روي زمين، شما يحيي بن معين و احمد بن حنبل هستيد؟!
۳. عدّه‌اي که در بين مردم، زاهد شناخته شده بودند، براي تقرّب به خدا و ترغيب به طاعت الهي و ترهيب از معصيت، احاديثي را وضع مي‌کردند، و مردم هم به عنوان ثقه از اينها قبول مي‌کردند، مانند ابي عصمت مروزي که در فضائل سوره سوره قرآن، احاديثي را وضع کرده تا مردم به قرآن رو بياورند و مانند کراميه و خطابيه و بعضي از خوارج كه هر چه را حق بدانند، دروغ گفتن در آن را جايز مي‌دانند.
۴. دسته‌اي نيز زنادقه بودند. عقيلي از حمّاد بن زيد نقل مي‌کند: زنادقه چهارده هزار حديث را بر پيامبر خدا بستند و با وضع حديث مي‌خواستند شريعت را فاسد کنند، مانند عبد الکريم بن ابي العوجاء، که محمّد بن سليمان او را گردن زد.
۵. غُلات از فِرَق شيعه مانند: ابو الخطّاب، يونس بن ظبيان، يزيد صائغ، محمّد بن سنان، ابو سمينه و امثال اينها. ۱
بنا بر اين‌، آنچه اخباريان گفته‌اند كه تعارض و اختلاف اخبار به خاطر تقيّه است، في الجمله درست است؛ ولي بالجمله درست نيست، و در بعضي از موارد، منشأ اختلاف، تقيّه نيست.
اخباريان و مجتهدان، بر اين بحث که آيا ريشه تعارض و اختلاف در اخبار، تقيّه است و يا هم تقيه و هم جعل و... ، دو مسئله را متفرّع کرده‌اند:
۱. آيا اسناد و طُرُق روايات، از باب تبرّک و تيمّن ذکر مي‌شود، يا براي شناخت حديث صحيح از غير صحيح؟
۲. آيا تقسيم اخبار به چهار قسم (صحيح، حسن، موثّق و ضعيف)، تقسيمي صحيح است؟ يا صحيح نيست و موجب ريزشِ اخبار ما و کنار رفتن برخي روايات مي‌شود؟

1.الدراية في علم مصطلح الحديث، شهيد ثاني، ص ۵۶ ـ ۵۹؛ نهاية الدراية، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۴.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
500

پسرش حديث مردم را مي‌گرفت و در جاهاي خالي کتاب قيس مي‌نوشت و پدرش متوجّه نمي‌شد، ۱ يا ايّوب بن نوح مي‌گويد: محمّد بن سنان، قبل از آن‌ که بميرد، گفت: من هر چه به شما حديث کردم، نه شنيده‌ام و نه کسي به من روايت کرده؛ بلکه آنها را يافته‌ام. ۲
يونس بن عبد الرّحمان مي‌گويد: من به عراق رفتم. عدّه‌اي از اصحاب امام باقر عليه السلام و جماعت زيادي از اصحاب امام صادق عليه السلام را ديدم. از آنان احاديثي را شنيدم و کتاب‌هاي آنان را گرفتم و بعدها بر امام رضا عليه السلام عرضه داشتم. حضرت، احاديث زيادي از آن کتاب‌ها را انکار کرد که آنها احاديث امام صادق نيست و فرمود: ابو خطّاب بر صادق عليه السلام دروغ بسته است. خدا او را لعنت کند و همين طور اصحاب ابو خطّاب را كه تا به امروز اين احاديث را در کتب اصحاب امام صادق عليه السلام پنهان کرده‌اند. ۳
حال انسان از کجا مطمئن ‌شود اين رواياتي که در کتاب‌هاي اخبار ماست، هيچ کذب و جعلي در آنها نيست، حتّي اگر آنها از اصول اربعمائه باشد؟
شيخ طوسي مي‌گويد: براي زيد نرسي و زيد زرّاد، هر کدام اصلي است که شيخ صدوق از اين دو اصل روايت نمي‌کند و مي‌گويد: استاد ما محمّد بن حسن بن وليد از اين دو اصل، نقل نمي‌کند، و همين طور از کتاب خالد بن عبد الله سدر نقل نمي‌کند؛ چراکه اين اصول سه‌‌گانه را محمّد بن موسي همداني ساخته است. ۴
از سوي ديگر، تمام دروغگويان در بين مردم شناخته شده نبودند تا از آنان دوري جويند؛ چراکه آناني که احاديث را وضع مي‌کردند، چند دسته بودند:
۱. افرادي براي تقرّب به ملوک، وضع حديث مي‌کردند، مانند غياث بن ابراهيم که براي مهدي عبّاسي خبري را جَعل کرد.
۲. عدّه‌اي سائل بودند که با وضع احاديث بر پيامبر خدا، بدين وسيله ارتزاق مي‌کردند، چنان كه اين براي احمد بن حنبل و يحيي بن معين در مسجد رصافه

1.همان، ج ۸، ص ۳۹۴.

2.اختيار معرفة الرجال، ص ۵۰۶، ش ۹۷۷؛ الرسائل الاُصولية، ص ۱۴۴.

3.اختيار معرفة الرجال، ص ۲۲۴، ش ۴۰۱؛ بحار الأنوار، ج ۲، ص ۲۵۰.

4.الفهرست، ص ۲۰۱، ش ۲۹۹ ـ ۳۰۰.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12093
صفحه از 555
پرینت  ارسال به