بدين جهت، شيخ آن احاديث را جمع کرده و شواهدي را بر جمعهاي خود آورده است. لذا تمام جمعهاي شيخ فتاوي او نيستند. برخي فتوا اويند و بعضي نيستند. ۱
عمل به اين قضيه (جمع)، موجب سدّ باب ترجيح و هَرْج در فقه ميشود، در حالي كه دليلي بر اين جمع هم نيست؛ بلکه دليل بر خلاف آن از اجماع و نص ـ که همان اخبار ترجيح اند ـ داريم. به همين جهت هم جماعتي از بزرگان رُوات كه فهميدهاند عمل به هر دو نميشود، از حکم خبرين متعارضين سؤال کردهاند و چنانچه عدم امکان عمل به هر دو را نفهميده بودند، ديگر براي آنان تحيّري باقي نميماند که سبب سؤال آنان شود. علاوه بر اين ـ چنان كه در جوابي که در علاج تعارض داده شده ـ ، در هيچ خبري از اخبار علاجيه وارد نشده که آن دو را جمع کن و تأويل ببر. مضافاً اين که جمع كردن، مخالف اجماع است و علماي اسلام از زمان صحابه تا به امروز پيوسته مرجّحات تعارض را به کار ميبندند و يک خبر را قبول و ديگري را طرح ميکنند، بدون اين که بين آن دو، جمع کنند. ۲
قضيه «الجمع مهما أمکن أولي من الطرح» در اخبار ما نميآيد؛ زيرا بسياري از اين اخبار از باب تقيّه و بر خلاف حکم واقعي شرعي صادر شدهاند و اساساً چگونه ممکن است دو خبري که در مقابل يکديگر واقع شدهاند و يکي حکم واقعي و ديگري غير واقعي است، جمع کرد؟ بله اين حرف بر قواعد عامّه که احاديث آنان از باب تقيّه وارد نشده، حرف درستي است و ظاهراً اين قاعده از اهل سنّت گرفته شده است. ۳
و اگر قائلين به جمع بگويند: اصل در هر دليلي، عمل کردن به آن دليل است. پس جمع به هر دو دليل در صورت امکان واجب است؛ زيرا ترجيح بدون مرجّح لازم ميآيد. ۴ در جواب گفته ميشود: اين حرف درستي است؛ ولي در مقام تعارض، امکان ندارد به هر دو متنافي عمل شود، و الّا ديگر متعارض نيستند، مانند اين دو
1.فرائد الاُصول، ج ۴، ص ۱۹ ـ ۲۰ و ۲۴.
2.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ الفوائد الحائرية، ص ۲۳۳.
3.الفوائد المدنيّة، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۸۹.
4.تمهيد القواعد، ص ۲۸۳.