اين دو را بر کراهت حمل ميکنند و از مدلول هر دو، خارج ميشوند و فتوا ميدهند، با اين که نصوص صراحت دارند كه به مرجّحات عمل شود و بعد، احتياط و توقّف، و يا به بعضي از نصوص مرجّحه عمل نميکنند، مانند اخذ به احدث (حديثي که متأخّر صادر شده است). ۱
شيخ يوسف بحراني ميگويد: بعد از آن كه گفتيم روايات ما صحيحه است، ديگر اوثقيت و اعدليت راوي ثمرهاي ندارد و اين که در مقبوله اين دو را مرجّح قرار داده، اين حمل بر حکم و فتوا ميشود که مورد خودِ مقبوله است. ۲
فيض کاشاني هم ميگويد: بيشتر مرجّحاتي که در مرفوعه زراره و آنچه در معناي آن ـ مانند مقبوله ـ آمده، مخصوص زمان ائمّه است. ۳
دليل هشتم: خود اخبار علاجيه در کميت مرجّحات از جهت قلّت و کثرت، اختلاف و تعارض دارند (مثلاً در مقبوله عمر بن حنظله، ۴ نُه مرجّح و در مرفوعه زراره ۵ پنج مرجّح را ذکر شده) و در مراجعه به آنها هم بايد به مرجّحات رجوع کنيم و اين، ممکن نيست. پس سزاوار است در مقام ترجيح به آنچه مقتضاي عقل است، رجوع كنيم و آن، لزوم اخذ به قويترينِ يکي از دو ظن است. ۶
تقديم قاعده «الجمع مهما أمکن أولي من الطرح» بر مرجّحات
بحث ديگري در اين جاست، اين كه: آيا در صورتي که جمع بين دو روايت ممکن باشد و بتوان يکي را با تأويل، به ديگري برگرداند، آيا جمع، مقدّم بر مرجّحات منصوص و غير منصوص است؟ و يا مرجّحات، مقدّم اند و ما دليلي بر قضيه «الجمع مهما أمکن أولي من الطرح» نداريم؟
1.مفاتيح الاُصول، ص ۶۸۸.
2.عوالي اللئالي، ج ۴، ص ۱۳۳، ح ۲۲۹.
3.الفوائد الحائرية، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۲.
4.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۱۱۰ ـ ۱۱۱.
5.الاُصول الأصلية، ص ۸۸ ـ ۸۹ و ۹۳.
6.الکافي، ج ۱، ص ۶۸، ح ۱۰.