447
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

دلالت «ايماء»، زماني حجّيت دارد که علّت تامّه دانسته شود و خصوص واقعه، مدخليّت نداشته باشد. مراد محقّق از تنقيح مناط قطعي، همين است که حکم به حجّيت آن کرده است، و مدار حجّيت در تمام احکام، بر همين است و خصوصيت مسائل و واقعه ملاحظه نمي‌شود. ۱
اگر دلالت التزامي، مقصود متکلّم نيست، ليکن مقصود متکلّم را لازم دارد، به آن دلالت، دلالت «اشاره» مي‌گويند، مانند اين گفته خداوند: (وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا) ۲ يا قول ديگر خداوند: (وَ فِصـلُهُ فِي عَامَينِ). ۳ از اين دو آيه استفاده مي‌شود که كمترين مدّت حمل، شش ماه است و شکّي نيست که اين معنا مقصود از اين دو آيه نيست؛ بلکه مقصود آيه اوّل، بيان حقّ مادر و رنج‌هايي است که در ايّام بارداري و بعد از آن متحمّل شده است. مقصود از آيه دوم، مدّت شيرخوارگي نوزاد است؛ ولي اين معنا که مدّت اقلّ حمل، شش ماه است، لازمه مقصود متکلّم است، و اين هم حجّت است، اگر لازم قطعي بوده باشد. ۴
مفهوم بر دو قسم است: موافق و مخالف. نخست، بحث از مفهوم مخالف است که به او دليل خطاب گفته مي‌شود. مفهوم مخالف، قضيه‌اي است که منطوق با مفهوم، از نظر حکم و ايجاب و سلب مخالف هستند. اگر منطوقْ مثبت باشد، مفهوم سلب، و اگر منطوقْ منفي باشد، مفهوم مثبت است، ۵مانند اين آيه: (إِن جَآءَکمْ فَاسِق بِنَبَإ فَتَبَينُواْ)۶ که منطوق آيه، وجوب تبيين و تحقيق است، وقتي فاسق خبري آورد و مفهوم مخالف آن، قبول خبر عادل بدون تبين و تحقيق است.

1.الوافية، ص ۲۲۸؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۶.

2.سوره احقاف، آيه ۱۵

3.سوره لقمان، آيه ۱۴.

4.الوافية، ص ۲۲۹؛ نهاية الاُصول إلي علم الاُصول، ج ۲، ص ۵۱۳ ـ ۵۱۵؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۶.

5.ملاذ الأخيار، ج ۱، ص ۱۸؛ هداية الأبرار، ص ۲۹۴.

6.سوره حجرات، آيه ۶۰.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
446

همچنين وقتي گوينده‌اي مي‌گويد: «أعتق عبدک عنّي علّي ألف»؛ بنده‌ات را براي من آزاد کن، هزار درهم به تو مي‌دهم»، صحّت اين کلام، شرعاً توقّف دارد که ملکي در تقدير گرفته شود؛ زيرا عتق بدون ملک، شرعاً صحيح نيست (لا عتق إلّا في ملک). ۱ اين دلالت اقتضا حجّيت دارد، اگر موقوف عليه، قطعي بوده باشد. ۲
و اگر اينها متوقّف بر قصد متکلّم نباشد، ولي گوينده، حکم را همراه وصف يا نظير وصف ذکر کرده که اگر آن وصف يا نظيرش محل بر علّيت حکم مذکور نشود، آن کلام از گوينده استبعاد دارد، حال اگر همين وصف و علّت در غير آن مورد باشد، همان حکم را لازم دارد و به اين دلالت، ايماء و تنبيه مي‌گويند. مثل اين که اعرابي‌اي آمد نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و گفت: هلکت و أهلکت. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «مگر چه کرده‌اي که هم خودت هلاک شدي و هم ديگري را به هلاکت رساندي؟». اعرابي در جواب گفت: با همسرم در روز ماه مبارک رمضان آميزش كردم. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: أعتق رقبة. ۳
اين جِماع (آميزش)، اگر علّت وجوب کفّاره و آزادي برده نباشد، مقرون بودن حکم عتاق به هلاکت از طرف شارع، بعيد بود. حال وقتي جماع، علّت حکم شد، مثل اين است که پيامبر فرمود: «إذا واقعت فکفّر»، و اگر شخص ديگري در روز ماه رمضان با همسر خود نزديکي کند، مشمول اين حکم است و بايد بنده آزاد کند. مانند همان جايي كه شخص با لباس نجس نماز خوانده بود و حكم فرمود كه: نماز را اعاده كن: «أعد صلاتک». ۴ که از اين حديث استفاده مي‌شود نجاست، علّت اعاده نماز است. پس اعاده، واجب است، در هر جايي که نجاست باشد. ۵

1.زبدة الاُصول، ص ۳۸۹؛ ملاذ الأخيار، ج ۱، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۵ ـ ۵۶.

2.الوافية، ص ۲۲۸؛ الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۶.

3.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۷۲، ح ۳۰۹؛ وسائل الشيعة، ج ۷، ص ۳۰ (ما يمسک عنه الصائم، باب ۸)، ح ۵.

4.ر.ک: الکافي، ج ۱، ص ۱۸، ح ۱۴ ـ ۱۷.

5.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۶؛ قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۸۵.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12254
صفحه از 555
پرینت  ارسال به