443
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

دو. و ديگري هم در آخر کلامش فرمود: «فليس ينبغي أن تنقض اليقين بالشک» و اين، کبراي کلّي است که امام عليه السلام آن را بر بعضي از مصاديق آن کبراي کلّي، منطبق کرده است. ۱ بنا بر اين، چون الف و لام «اليقين» براي جنس است نه عهد، از آن، استصحاب در شبهات حکميه هم استفاده مي‌شود.
يکي از احاديثي که با آن، بر حجّيت استصحاب، استدلال شده، موثّقه اسحاق بن عمّار، از امام كاظم عليه السلام است. امام عليه السلام فرمود: «وقتي شک کردي، بنا را بر يقين بگذار». راوي سؤال مي‌کند: اين يک قاعده کلّي است که شما بيان مي‌کنيد؟ امام فرمود: «آري؛ بلکه اين يک قاعده کلي است»: « إذا شککت فابن علي اليقين. قلت: هذا أصل؟ قال عليه السلام: نعم». ۲
تعبير به «هذا أصلٌ»، بر فراخي و وسعت اين قاعده دلالت دارد و مختص مورد سؤال نيست. ۳
ظاهر کلام ايشان، اين است که اين قاعده کلّي، استصحاب است که هم موضوع ـ که شک باشد ـ تحقّق دارد و هم يقين، و فقط در باب استصحاب است که بين مسئله يقين و شک، در آنِ واحد جمع مي‌شود، و در همان حالي که شما بنا را بر يقين مي‌گذاريد، شک به قوّت خودش باقي است. پس شما را در آنِ واحد، «متيقّن» و «شاک» فرض کرده است.
ولي در قاعده يقين و شک، آن وقت که شما يقين داشتيد، شکّي در کار نبوده است. حالا که شک پيدا شده، يقين پيشين، از دست رفته است و امکان ندارد که بين يقين و شک جمع شود و انصافْ اين است که اين روايت، بدون هيچ اشکالي، بر استصحاب دلالت مي‌کند. ۴

1.مصباح الاُصول، ج ۳، ص ۵۲ و ۵۸؛ الاُصول العامّة للفقه المقارن، ص ۴۶۳.

2.کتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۲۳۱؛ وسائل الشيعة، ج ۵، ص ۳۱۸ (الخلل الواقع في الصلاة، باب ۸)، ح ۲.

3.مصباح الاُصول، ج ۳، ص ۶۴؛ الاُصول العمع للفقه المقارن، ص ۴۶۴.

4.سيري کامل در اصول فقه، درس خارج اصول آيت الله فاضل لنکراني، تنظيم کننده: محمّد دادستان، ج ۱۴، ص ۲۷۱.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
442

داشتي و لباست پاک بوده و بعد شک کردي. سزاوار نيست كه يقينت را به شک نقض کني: «لأنّک کنت علي يقين من طهارتک ثمّ شککت فليس ينبغي لک أن تنقض اليقين بالشکّ أبداً».
بعد زراره سؤال پنجم را مطرح مي‌کند: من يقين پيدا کردم كه آن خون و يا مني به لباسم اصابت کرده است؛ ولي جاي آن را نمي‌دانم. آيا شستن آن لباس لازم است؟ امام عليه السلام فرمود: «همان طرفي را که يقين داري نجاست به آن رسيده، تطهير کن تا يقين پيدا کني كه آن طرف لباست پاک شده است.
زراره سؤال ششمي را مي‌پرسد: اگر من شک کردم و احتمال دادم كه لباسم نجس شده، آيا بر من کنجکاوي و بررسي لازم است که ببينم نجس شده يا نه؟ امام عليه السلام فرمود: «لازم نيست؛ ولي اگر بخواهي از شک بيرون بيايي، بررسي آن مانعي ندارد».
زراره هفتمين سؤال را اين گونه طرح مي‌کند: اگر من مشغول نماز شدم و در وسط نماز، نجاستي را در لباسم ديدم، چه کنم؟ امام عليه السلام مي‌فرمايد: «اگر قبل از ورود به نماز شک کرده بودي که نجاستي به اين لباس اصابت کرده و بدون بررسي وارد نماز شدي، نمازت را بشکن و اعاده کن؛ ولي اگر قبل از نماز، شک در نجاست لباس نداشتي و وسط نماز ديدي كه خون تازه‌اي در لباس توست، نماز را از همين جا قطع کن و لباس را بشوي. بعد دنباله نماز را بخوان؛ چون تا اين جاي نماز، نمي‌دانستي كه لباست با اين نجاست همراه بوده يا نبوده و احتمال دارد كه الآن به لباست رسيده باشد. پس سزاوار نيست يقين قبلي خود را به شک، نقض کني: «فليس ينبغي أن تنقض اليقين بالشک». ۱
اين روايت از مهم‌ترين و صحيح‌ترين روايات است که مشتمل بر عدّه‌اي از مسائل است و در دو جاي اين حديث، به استصحاب، استدلال شده است:
يک. يکي در جواب سؤال «فإن ظننتُ أنّه قد أصابه...» بود که امام عليه السلام با صراحت بر آنچه در اذهان بوده، تعليل آوردند: «لأنّک کنت علي يقين من طهارتک...» که وقتي امري تحقّق پيدا کرد، آن امر وجود دارد تا عدم آن ثابت شود.

1.تهذيب الأحکام، ج ۱، ص ۴۲۱، ح ۱۳۳۵.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12322
صفحه از 555
پرینت  ارسال به