او حسين عاملي (پدر شيخ بهايي) است ۱و عمده دليلشان هم، همين روايات مستفيضه است که متأخّران به آنها اعتماد کرده و حجّيت و استصحاب را از اخبار استفاده کردهاند كه در اين جا به ذکر چند نمونه از آن روايات، بسنده ميکنيم:
۱. زراره از امام عليه السلام سؤال ميکند: شخصي با وضو ميخوابد. اگر حالتي به شخصي دست دهد و چشم او يک بار يا دوبار به خواب رود و به اصطلاح چرتش بگيرد، آيا موجب ابطال وضو ميشود؟
امام عليه السلام فرمود: «اي زراره! گاهي چشم ميخوابد؛ ولي قلب و گوش نميخوابند. پس زماني که چشم و گوش و قلب خواب رفتند، وضو واجب ميشود».
زراره گفت: اگر در کنارش چيزي حرکت داده شود و او آن حرکت را نفهمد، آيا اين خواب بر تمام حواسّ او غالب شده است؟ امام عليه السلام فرمود: نه! اين نشانه خواب نيست، مگر اين كه يقين پيدا کني و روشن شود كه او به خواب رفته است؛ و گر نه، هنوز وضو دارد. هرگز يقين را با شک، نقض نکن؛ ليکن يقين را به يقين ديگر، نقض کن».
قلت له: الرجل ينام و هو علي وضوء أ توجب الخفقة و الخفقتان عليه الوضوء؟». فقال: «يا زراره! قد تنام العين و لا ينام القلب و الاُذن، فإذا نامت العين و الاُذن و القلب فقد وجب الوضوء، قلتُ: فإن حرّک إلي جنبه شيء و لم يعلم به قال: لا حتّي يستيقن أبداً بالشکّ و لکن ينقضه بيقين آخر». ۲
اين روايت از نظر سند، هرچند به ظاهر، مضمره است و احتمال دارد آن کسي که از او سؤال شده، غير امام بوده باشد، ليکن اضمار آن، ضرري به صحّت و اعتبار آن نميرساند؛ چون شخصي مانند زراره، از غير امام سؤال نميکند. ۳او شأنش والاتر از آن است که از غير امام سؤال کند و بعد هم براي ديگران نقل نمايد، بدون اين که قرينه بياورد که سؤال شونده امام نيست! به علاوه، بعضي از بزرگان مانند
1.فوائد الاُصول، ج ۳، ص ۱۴ ـ ۱۵.
2.تهذيب الأحکام، ج ۱، ص ۸، ح ۱۱؛ وسائل الشيعة، ج ۱، ص ۱۷۴ (نواقض الوضوء، باب ۱)، ح ۱.
3.کفاية الاُصول، ج ۴، ص ۴۰۵؛ مفاتيح الاُصول، ص ۶۴۶.