که وقتي حالت اوّل با حالت دوم مغايرت داشت، ديگر اجراي حکم نسبت به حالت دوم، مقتضي واقعي و ظاهري ندارد و اين تفصيل استرآبادي صحيح نيست. ۱
در مقابل قول مشهور، اکثر اخباريان از قبيل: محمّدامين استرآبادي، ۲ شيخ حرّ عاملي، ۳ شيخ يوسف بحراني ۴و عدّهاي از مجتهدان مانند: سيّد مرتضي، ۵ابن زهره، ۶ صاحب مدارک ۷و معالم ۸ و ذخيره ۹، نراقي ۱۰و سيّد خويي، ۱۱قائل به عدم حجّيت استصحاب در شبهات حکميه شده و معتقدند كه: حكم به بقا در وقت و حالت دوم، احتياج به دليل دارد و عمده ذکر دليل اين دو، نظر فقهاست که بايد بيان شود:
ادلّه منع كنندگان حجّيت استصحاب
آنان که قائل شدهاند كه استصحاب در شبهات حکميه، اعتبار ندارد، دو دستهاند:
دسته اوّل: برخي از آنان (مانند نراقي و سيّد خويي) معتقدند كه مقتضي براي حجّيت موجود است؛ ولي مانع وجود دارد و آن، تعارض استصحاب حکم مجعول با استصحاب حال عقل و عدم جعل است. براي مثال، آبي که به واسطه نجاست تغيير کرده، نجس ميشود و بعد از آن که تغيّر آن از بين رفت و زائل شد، شک ميکنيم که به نجاست خودش باقي است يا نه؟ از استصحاب قبل از زوال تغيّر و حکم مجعول استفاده ميشود که آن آب، نجس است؛ ولي از استصحاب عدم جعل
1.همان، ج ۱، ص ۲۱۴.
2.الفوائد المدنية، ص ۱۰۶ و ۱۲۰ و ۱۴۱.
3.الفوائد الطوسية، ص ۲۰۸.
4.الدرر النجفية، ج ۱، ص ۲۱۰ ـ ۲۱۴.
5.الذريعة، ج ۲، ص ۸۲۹ ـ ۸۳۰.
6.غنية النزوع، ص ۴۲۰.
7.مدارک الأحکام، ج ۱، ص ۴۳.
8.معالم الدين، ص ۲۳۵.
9.ذخيرة المعاد، ص ۱۱۶.
10.عوائد الأيام، ص ۵۸۴؛ مناهج الاُصول و الاحکام، ص ۲۴۰.
11.مصباح الاُصول، ج ۱، ص ۴۰.