433
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

شهيد اوّل، ۱شهيد ثاني، ۲شيخ بهائي، ۳وحيد بهبهاني، ۴سيد طباطبايي، ۵ شيخ انصاري، ۶آخوند خراساني ۷ و محمّد حسين نائيني ۸ و... استصحاب را در شبهات حكميه (مانند شبهات موضوعيه) جايز مي‌دانند.
اين قول را شيخ طوسي و محمّدامين استرآبادي به شيخ مفيد نسبت داده‌اند. ۹ چنانچه از کتاب مقنعه ۱۰ او اين مطلب استفاده مي‌شود؛ ولي از کتاب اصولش ۱۱ استفاده مي‌شود که استصحاب حال را جايز نمي‌داند. برخي از اخباريان نيز نظر مشهور مجتهدان را پذيرفته‌اند، چنانچه مرحوم فيض کاشاني مي‌گويد:
اگر منظور از استصحاب، حکم ظاهري بوده باشد و وظيفه ما را مشخص کند، اين استصحاب، جايز است؛ ولي اگر غرض از استصحاب، نفي حکم واقعي بوده باشد، اين استصحاب، جايز نيست. ۱۲
در اين جا معلوم است که غرض مجتهدان از استصحاب، حکم ظاهري است و کاري به حکم واقعي ندارند.
شيخ يوسف بحراني، مثل کلام فيض را از محمّدامين استرآبادي (در تعليقاتش بر کتاب مدارک) نقل مي‌کند. ۱۳ سپس بحراني از آن اشکال مي‌گيرد و آن را ردّ مي‌کند

1.الفوائد و القواعد، ج ۱، ص ۱۳۳.

2.تمهيد القواعد، ص ۲۷۱.

3.زبدة الاُصول، ص ۲۴۳.

4.الفوائد الحائرية، ص ۲۷۷.

5.مفاتيح الاُصول، ص ۶۳۴.

6.فوائد الاُصول، ج ۳، ص ۱۹۰.

7.کفاية الاُصول، ج ۴، ص ۳۹۹.

8.فوائد الاُصول، ج ۴، ص ۳۲۰.

9.العدّة في اُصول الفقه، ج ۲، ص ۷۵۶؛ الفوائد المدنية، ص ۱۴۱.

10.المقنعة، ص ۶۱.

11.مختصر التذکرة باصول الفقه (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۹)، ص ۴۵؛ کنز الفوائد، ج ۲، ص ۳۰.

12.الاُصول الأصلية، ص ۱۴۳.

13.الدرر النجفية، ج ۱، ص ۲۱۲.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
432

مرحوم شيخ حرّعاملي، بعد از آن ‌که حديث «و لا تنقض اليقين بالشک أبداً» را ذکر مي‌کند، مي‌گويد:
اين حديث، دلالت بر حجّيت استصحاب در موضوعات شرعيه دارد، نه در احکام شرعيه . مثل اين که انسان يقين دارد كه وضو گرفته و بعد شک مي‌کند حدثي از او صادر شده که وضوي او باطل شده باشد و يا صادر نشده و يا بالعکس، مي‌داند كه وضو نداشته، ولي شک مي‌کند كه بعد وضو گرفته و يا نگرفته است؛ و يا يقين داشته كه شب شده و بعد شک مي‌کند كه فجر طلوع کرده يا نه و يا مي‌داند كه روز بوده و شک مي‌کند شب شده يا نه و يا مي‌داند كه با زني ازدواج کرده؛ ولي بعد شک مي‌کند كه او را طلاق داده، يا نداده، و يا يقين دارد كه او را طلاق داده؛ امّا شک مي‌کند كه رجوع کرده يا او را به عقد جديد درآورده يا نه و يا يقين داشته كه لباسش پاک بوده و بعد شک مي‌کند كه ادرار به آن اصابت کرده يا نکرده و مثال‌هايي که حکم شرعي نيست، هرچند بر بعضي از اينها حکم شرعي تعلق مي‌گيرد. در اين موارد، ما احتياج به نص نداريم؛ زيرا تکليف ما لا يطاق لازم مي‌آيد و براي مکلف ممکن نيست در اين امثله و امثال آنها به معصوم عليه السلام مراجعه کند و بر فرض اين که امکان مراجعه داشته باشد، معصوم که عالم به تمام غيوب نيست، و اصلاً انسان عاقل، تصوّر نمي‌کند که شخصي بيايد از پيامبر صلي الله عليه و آله از چيزهاي فوق و امثال آنها سؤال کند.
لذا شارع براي دفع حرج و مشقّت، قاعده‌اي کلي به نام استصحاب بيان کرده است. ۱
با اين توضيحات، محل اختلاف و نزاع معلوم شد و آن استصحاب در شبهات حکميه است که مشهور از مجتهدان، چون: ابن ادريس، ۲ محقّق حلّي، ۳ علّامه حلي، ۴

1.الفوائد الطوسية، ص ۲۰۸ ـ ۲۰۹.

2.السرائر، ج ۱، ص ۶۲.

3.معارج الاُصول، ص ۲۸۶.

4.مبادي الاُصول، ص ۲۵۱.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12328
صفحه از 555
پرینت  ارسال به