استصحاب، عبارت است از: بقاي حکم سابق و يا موضوع حکمي که شک در بقاي آن حکم و يا موضوع داشته باشيم. ۱ اگر آن شيء، در سابق وجود نداشته و حال شک در وجود آن بکنيم، ميگوييم اكنون هم وجود ندارد. ۲به عبارت ديگر، استصحاب ابقاي «ما کان علي ما کان» است و اگر آن «ما کان» وجود داشته باشد به آن «استصحاب حال» يا «استصحاب حال شرع» گفته ميشود و اگر وجود نداشته باشد، از آن به «استصحاب نفي» و «استصحاب حال عقل» تعبير ميشود. ۳
فقها براي شبهه حکميه، اين مثال را آوردهاند كه اگر ما آب نداشتيم و با تيمّم شروع به خواندن نماز کرديم و در اثناي نماز، آب پيدا کرديم، مقتضي استصحاب آن است که اين نماز، صحيح است و لازم نيست آن را بشکنيم و با وضو بخوانيم؛ زيرا قبل از يافتن آب، اين نماز صحيح بود و بعد از يافتن آب، دليلي بر انتفاي حکم، اقامه نشده است. لذا حکم ميکنيم آن حکم اوّلي که صحّت باشد، باقي است؛ ولي اگر استصحاب را حجّت ندانيم، براي استمرار آن حکم در زمان دوم، احتياج به دليل داريم. لذا بايد وضو بگيريم و نماز را از سر بخوانيم. ۴
فقيهان براي شبهه موضوعيه نيز مثال زدهاند: اگر وضو داشته باشيم و بعد شک کنيم که وضوي ما باطل شده يا نشده، به واسطه استصحاب حکم ميکنيم که آن وضو، باقي است و احتياج به وضوي مجدّد براي نماز نداريم.
محلّ نزاع در استصحاب
شکّي نيست که هم اخباريان ۵و هم اصوليان، استصحاب را در جايي که شک در موضوع حکمِ سابق داشته باشيم و به اصطلاح، شبهه موضوعيه است معتبر ميدانند
1.کفاية الاُصول، ج ۴، ص ۳۷۶؛ حقايق الاُصول، سيد محمّد محسن حکيم، ج ۲، ص ۱۳۹۱.
2.مفاتيح الاُصول، ص ۶۳۴.
3.مناهج الأحکام و الاُصول، ص ۲۲۶.
4.الحدائق الناضرة، ج ۱، ص ۵۱ ـ ۵۲؛ الدرر النجفية، ج ۱، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۳ و ۲۰۷ ـ ۲۰۹؛ مفاتيح الاُصول، ص ۶۳۴.
5.الفوائد المدنية، ص ۱۴۳ و ۱۶۷ ـ ۱۶۸؛ الفصول المهمّة، ج ۱، ص ۶۲۸، باب ۴۵.