نيز بيان امير مؤمنان عليه السلام که ميفرمايد:
لا ورع کالوقوف عند الشبهه. ۱
هيچ پرهيزکاري به حّد توقّف در شبهه نميرسد.
روايت ديگري كه از ايشان نقل شده و روايت نعمان بن بشير و... . ۲خلاصه، پاسخ اين است که امر به توقّف در اين روايات، «ارشادي» است و اگر انسان در شبهه توقّف نکند، ممکن است هلاک شود، مانند سفارشهاي پزشکان که عمل به آنها از پيشرفت بيماري جلوگيري ميکند.
هرچند در دسته اوّل و دوم، ارشادي به وجوب توقّف است و اگر در واقع حرام باشد، مجازات به ارتکاب واقع است؛ وگرنه، امر به توقّف، مجازات ندارد. در قسم سوم نيز امر به توقّف، ارشاد به استحباب است و هلاکت، از جهت مجازات اخروي نيست؛ بلکه از جهت مفسدهاي است که ارتکاب شبهه دارد و به انسان جرئت ميدهد كه محرّمات را مرتکب شود. بحث ما ـ که شبهات تحريميه است – به قسم سوم مربوط ميشود و به اتّفاق اخباريان، هلاکتي که آن جا مطرح شده، مجازات اخروي نيست؛ زيرا عقوبت بر حکم واقعي مجهول، قبيح است، هرچند آنها خيال کردهاند كه مجازات از ناحيه اخبار توقّف و احتياط است که وظيفه ما را در شبهه، معلوم کردهاند؛ ۳ ولي مجتهدان معتقدند كه توقّف، امري ارشادي است و اين توقّف خيريت و رجحان دارد، و اين، اعم از رجحاني است که مانع از نقيض است (دسته اوّل و دوم)، و مانع از نقيض نيست (دسته سوم) و ائمّه عليهم السلام در هر دو مقام، استعمال کردهاند. ۴
نگاه اخباريان به استصحاب در احکام شرعيه
پيش از آن که محل اختلاف و نزاع بين اخباريان و مجتهدان و ادلّه آنان در بحث استصحاب بيان شود، مناسب ميدانيم كه ابتدا استصحاب را تعريف کنيم.
1.همان، ص ۱۱۷ (صفات القاضي، باب ۱۲)، ح ۲۰.
2.ر.ک: وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۱۸، باب ۱۲ (صفات القاضي)، ح ۲۲، و ص ۱۲۲، ح ۴۰ و
ص ۱۲۷، ح ۵۷.
3.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۶۷ ـ ۷۰؛ فوائد الاُصول، ميرزاي نائيني، ج ۳، ص ۳۷۳ ـ ۳۷۵.
4.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۷۳.