427
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

خداوند به شما دستور داده كه از ما سؤال کنيد؛ ولي بر ما لازم نيست كه حتماً پاسخ دهيم. اگر بخواهيم پاسخ مي‌دهيم و اگر نخواهيم جواب نمي‌دهيم. ۱
پس ممکن است كه بعضي از احکام واقعيه‌اي داشته باشيم که به ما نرسيده و در نزد ائمّه عليهم السلام محزون بوده باشد و چنين احکامي، از امّت اسلامي برداشته شده است. ۲
هفت. بر فرض اين ‌که اخبار توقّف و احتياط، با اخباري که دلالت بر برائت دارند، تعارض کنند، آن اخباري که دلالت بر برائت مي‌کنند، مقدّم‌اند؛ زيرا اخبار، موافق کتاب خداست و هم از نظر سند، صحيح‌تر و هم دلالت آنها روشن‌تر است و خود شما اخباريان، سند را در تعارض دو روايت ملاحظه مي‌کنيد و به خبر ضعيفْ عمل نمي‌کنيد. ۳
امّا در مورد اين سخن اخباريان که گفته‌اند: ما در مورد احکام شرعيه، به علم و يقين نياز داريم و از برائت، ظن حاصل مي‌شود، مجتهدان پاسخ داده‌اند كه ما کلّيت آن را قبول نداريم و نمي‌توانيم در تمام احکام شرعيه، يقين پيدا کنيم. مرحوم علّامه مجلسي ۴و سيّد نعمة الله جزايري هم تصريح کرده‌اند كه در جايي که بتوانيم، قطع پيدا مي‌کنيم و در جايي که نتوانيم، به ظنّ خاص اکتفا مي‌کنيم؛ چراکه در فهم بسياري از آيات و روايات، بين علما اختلاف وجود دارد. ۵ در بسياري از احکام نيز جمع بين ادلّه عام و خاص، و مطلق، مقيّد و... است و يا در تعارض روايات، حمل بر تخيير و يا ترجيح مي‌شود. پس چگونه انسان مي‌تواند به حکم شرعي‌اي يقين پيدا کند؟ ۶لذا در احکام شرعيه‌اي که از ضروريات دين نيست، ادلّه آنها در بيشتر مواقع، فقط افاده ظن مي‌کند؛ ليكن ظنّ خاصي که دليل بر حجّيت آن داريم. ۷در

1.هداية المسترشدين، ج ۳، ص ۵۵۲.

2.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۴۱.

3.الرسائل الاُصولية، ص ۳۶۵ ـ ۳۶۶؛ قوانين الاُصول، ميرزاي قمي، ج ۲، ص ۲۱.

4.مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۰۰؛ منبع الحياة، ص ۴۳.

5.الفوائد الحائرية، ص ۱۱۸؛ مفاتيح الاُصول، ص ۵۰۶.

6.الرسائل الاُصولية، ص ۱۹.

7.معالم الدين، ص ۱۹۲.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
426

پنج. آن اخباري که در تعارض دو نص و اماره، دلالت بر توقّف و احتياط دارند، با اخباري که در همان باب تعارض دو نص، دلالت بر تخيير مي‌کنند، معارض‌اند و شما مي‌توانيد به هر يک از دو خبر عمل کنيد. ۱
شش. اخبار توقّف، بر توقّف کردن از حکم کردن و فتوا دادن به وجوب و يا حرمت واقعي، حمل مي‌شوند؛ زيرا اين حکم و فتوا بدون علم است؛ ولي دلالت بر توقّف در مقام عمل و حکم ظاهري ـ که محل بحث ماست – ندارد، ۲ و اصل برائت و اصل اباحه نفي حکم ظاهري نسبت به ما مي‌کنند، اگرچه آن مورد در واقع، حکمي داشته باشد. ۳
خلاصه، عدّه‌اي از اخباريان، از محل بحث، دور شده‌اند و خيال کرده‌اند كه با اصل برائت مي‌خواهيم حکم واقعي را نفي کنيم که تفصيل بين مسائل عام البلوي و مبتلا به و غير آن گذاشته‌اند و در مسائل مبتلا به، احتياط را واجب ندانسته‌اند و در غير مبتلا به، واجب دانسته‌اند. در حالي که بحث در اصل برائت، نسبت به حکم ظاهري است، نه واقعي، و مقصود از آن شناخت، سقوط تکليف نسبت به وظيفه فعلي ماست بدون اين که ملاحظه نفي حکم واقعي شود. ۴
در اين صورت که معلوم شد ما در صدد حکم ظاهري و وظيفه فعلي هستيم، ديگر دليل اکمال دين، ثبوت حکم در هر واقعه‌اي و محفوظ بودن آن در نزد ائمّه معصوم عليهم السلام مدخليتي در دفع اصل برائت ندارد و اصلاً اين دو، در نفي و اثبات، به هيچ وجه ارتباطي با هم ندارند. ممکن است كه ما تکليف ظاهري نداشته باشيم و به طور اجمال آن حکم در واقع ثابت باشد؛ چرا که حکمي به جهت مصالحي مخفي مي‌شود. چنانچه امام رضا عليه السلام در روايتي مي‌فرمايد:
فأمرهم أن يسألونا و ليس علينا الجواب، ان شئنا أجبنا و ان شئنا أمسکنا. ۵

1.همان، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.

2.قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۲۱؛ الفصول الغروية، ص ۳۵۶؛ دائرة المعارف الإسلامية الشيعية، ج ۲، ص ۲۲۰.

3.هداية المسترشدين، ج ۳، ص ۵۴۴.

4.همان، ص ۵۵۱.

5.الکافي، ج ۱، ص ۲۱۲، ح ۸؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۴۳ (صفات القاضي، باب ۷)، ح ۹.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12165
صفحه از 555
پرینت  ارسال به