417
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

مقدس بيان داشته باشد؛ ۱ زيرا نبودن عقاب به خاطر نبودن تکليف واقعي نيست؛ بلکه به جهت نرسيدن و اعلام نکردن تکليف با ماست. ۲
در باره اين دليل، گفته شده در مواردي که احتمال ضرر وجود دارد، عقل، به دفع ضرر محتملْ حکم مي‌کند و يکي از مصاديق اين قاعده، در جايي است که احتمال نهي وجود دارد و در نتيجه، اين قاعده، خودش بيان عقلي است و مجازات با بودن اين قاعده، قبيح نيست.
به اين اشکال، دو جواب نقضي و حلّي داده شده است:
يک. پاسخ نقضي: اين احتمال ضرر در ناحيه فعل و شبهات وجوديه هم وجود دارد با اين که شما در آن جا توقّف را واجب نمي‌دانيد.
دو. پاسخ حلّي: اولاً به مجرّد احتمال ضرر بدون اين که احتمال از ناحيه اماره ۳ و غير آن برخاسته باشد، عقل، حکمي ندارد؛ ۴ ثانياً بر فرض اين که عقل چنين حکمي داشته باشد، قاعده «قبح عقاب بلا بيان» بر قاعده «دفع ضرر محتمل»، حاکم و وارد است و بعد از آن که عقل حکم کرد كه مجازات قبل از بيان، قبيح است ،ديگر احتمال ضرر و عقاب وجود ندارد و قاعده «دفع ضرر محتمل» در شبهات بدوي، قبل از فحص و شبهات محصوره جريان دارد که شارع بيان دارد و به آن بيان، مجازات ثابت شده است. ۵

۵. اخبار

ما رواياتي داريم که بيان داشته‌اند در جايي که نصّ و دليلي به ما نرسيده، مي‌توان بر اباحه و برائت استدلال كرد. ۶ از آن جمله، روايات ذيل است:

1.همان، ج ۲، ص ۵۶؛ نهاية الدراية، ج ۴، ص ۸۳.

2.الرسائل الاُصولية، ص ۳۵۰؛ فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۵۶؛ درر الفوائد، ص ۴۲۷؛ دائرة المعارف الإسلاميه الشيعية، ج ۲، ص ۲۲۰.

3.اماره، آن دليل ظنّية نوعي است که کشف از واقع مي‌کند، منتها کشف تام نيست که موجب قطع و يقين شود ( المعجم الاُصولي، ج ۱، ص ۳۱۲).

4.الرسائل الاُصوليه، ص ۳۵۰؛ فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۵۶.

5.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۵۷؛ فوائد الاُصول، ميرزاي نائيني، ج ۳، ص ۳۶۷.

6.الرسائل الاُصوليه، ص ۳۵۴؛ فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۲۷؛ هداية المسترشدين، ج ۳، ص ۵۵۵.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
416

مسئله، حجّيت ندارد ـ و اين اجماع هم مدرکي و يا لااقل، احتمال مدرکي بودن است و دليل جداگانه‌اي محسوب نمي‌شود ـ . در مقابل اشکالات وارد شده نسبت به اين اجماع، پاسخ‌هاي زيادي داده شده است:
اوّلاً، معلوم نيست كه اخباريان، مخالفت کرده باشند؛ همچنان كه فيض کاشاني و محدّث جزايري، به اين نكته اشاره داشتند.
ثانياً، حتّي اگر قائل به مخالفت شويم، اين مخالفت، پس از آن که معلوم شد طريق آنان درست نيست، ضرري نمي‌رساند.
ثالثاً، در اجماع، اتّفاق کل را لازم نداريم؛ بلکه اتّفاق جماعتي که کاشف قول معصوم باشد، کفايت مي‌کند و ظاهراً اتّفاق مجتهدان، کاشف از قول معصوم است. ۱

۳. سيره

اجماع عملي و سيره مسلمانان از اوّل شريعت (بلکه در هر شريعتي) بر اين بوده كه در مواردي که احتمال ورود نهي فعلي را مي‌دادند و بعد از جستجو، نهي را نمي‌يافتند، التزام و الزام بر ترک آنچه احتمال نهي مي‌رفت، نداشتند. ۲ طريقه و روش شارع بر اين بوده که محرّمات را ابلاغ مي‌کرد و فعل و کردار، احتياج به رخصت و اجازه نداشت و خودِ نبودن نهي از فعل براي رخصت و اذن، کفايت مي‌کرد. ۳

۴. عقل

در مواردي که نصّ و بياني از طرف شارع به ما نرسيده و پس از جستجو کردن از رسيدن به دليل مأيوس شديم، عقل حکم مي‌کند كه مجازات کردن شارع در آن جا قبيح است و به اصطلاح، «عقاب بلا بيان، قبيح است»، هرچند در واقع، شارع

1.همان، ص ۲۸۵.

2.معارج الاُصول، ص ۲۸۵.

3.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۵۵.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11884
صفحه از 555
پرینت  ارسال به