415
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

حکم و تکليف بوده باشد و مراد از «ايتاء»، اعلام بوده باشد نه إعطاء، دلالت آيه بر مقصود، تمام مي‌شود ۱و همچنين آيه (خَلَقَ لَکم مَّا فِي الاَْرْضِ جَمِيعًا) ۲ و بسياري آيات ديگر. ۳

۲. اجماع

در مواردي که تکليف و بياني به مکلّف نرسد، علما قائل به برائت شده‌اند و اين اجماع را عدّه‌اي از بزرگان (مانند: شيخ صدوق، محقّق حلّي، علّامه، ۴ وحيد بهبهاني ۵ و سيد مجاهد ۶و برخي ديگر) نقل کرده‌اند.
شيخ صدوق مي‌گويد:
اعتقاد ما در مواردي که تکليفي به مکلّف نرسد، بر اباحه است و ارتکاب آن، مانعي ندارد مگر آن که نهي نسبت آن وارد شده باشد. ۷
بيان محقّق حلّي، اين است:
علما اتّفاق دارند در مواردي که بيان شرعي نباشد، حکم بر برائت اصليه، باقي است. ۸
البته اشکالاتي نسبت به اين اجماع شده که اخباريان با اين اجماع مخالفت کرده‌اند و محقّق در معارج الاصول، ۹از جماعتي از اماميه نقل کرده‌ که قول به اباحه، جايز نيست، در جايي که اباحه آن، ثابت نشده است؛ اگر هم جماعتي نقل اجماع کرده‌اند، صلاحيّت براي حجّيت ندارد و فقط افاده ظن مي‌کند و ظن هم در اين

1.فوائد الاُصول، ج ۲، ص ۲۱؛ نهاية الأفکار، ج ۳، ص ۲۰۱.

2.سوره بقره، آيه ۲۹.

3.مانند: سوره اعراف، آيه ۳۲؛ سوره مائده، آيه ۴. در اين باره، ر.ك: معارج الاُصول، ص ۲۸۵.

4.مبادي الاُصول، ص ۲۵۰.

5.الرسائل الاُصوليه، ص ۳۵۷؛ الفوائد الحائرية، ص ۲۴۱.

6.مفاتيح الاُصول، ص ۵۱۰.

7.الإعتقادات، ص ۱۱۴.

8.معارج الاُصول، ص ۲۸۷.

9.همان، ص ۲۸۲.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
414

توقف مي‌باشد؛ بلکه در نزد ما امري اين چنيني و دليل نقلي، دلالت بر اباحه دارد و من همين را اختيار مي‌کنم. ۱ محقّق در المعتبر در مسائل عام البلوي و مبتلا بهِ همگاني، قائل به برائت شده است. ۲

ادلّه مجتهدان بر برائت

مجتهدان براي ادّعاي خود به ادّله‌اي استدلال کرده‌اند:

۱. آيات

به آيات متعدّدي بر برائت استدلال شده که به بعضي از آنها اشاره مي‌شود:
(وَ مَا کنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّي نَبْعَثَ رَسُولاً. ۳
و ما تا رسول نفرستيم، هرگز کسي را عذاب نخواهيم کرد).
(لِّيهْلِک مَنْ هَلَک عَنم بَينَة وَيحْيي مَنْ حَي عن بَينَة. ۴
تا هر که هلاک شدني است، بعد از اتمام حجّتْ هلاک شود و هر که لايق حيات ابدي است، به اتمام حجّت، به حيات ابدي برسد).
(وَ مَا کانَ اللهُ لِيضِلَّ قَوْمَاً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّي يبَينَ لَهُم مَّا يتَّقُونَ. ۵
خداوند، پس از آن که قومي را هدايت کرد، به آنچه بايد از آن پروا کنند، [ديگر] آنها را گم راه نمي‌كند).
آيات بيان شده، نشان مي‌دهند كه عقاب و مجازات، بعد از بيان تكليف است. ۶همين طور آيات ديگري مانند (لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها؛ ۷ خداوند هيچ کسي را قبل از اعلام و بيان، تکليف نمي‌کند). اگر منظور از موصول «ما» در آيه ياد شده، خودِ

1.همان، ص ۷۵۰؛ فوائد الاُصول، شيخ انصاري، ج ۲، ص ۵۲ ـ ۵۳.

2.المعتبر، ج ۱، ص ۳۲.

3.سوره اسراء، آيه ۱۵.

4.سوره انفال، آيه ۴۲.

5.سوره توبه، آيه ۱۱۵.

6.الرسائل الاُصولية، ص ۳۵۴.

7.سوره طلاق، آيه ۷.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11981
صفحه از 555
پرینت  ارسال به