محترم ميداشتند و آنان را به جهت دفاع عقلاني از انديشه امامت، تشويق هم ميکردند؛ ولي به آنان خاطرنشان هم ميساختند که دين، قلمرو وحي است نه عقل؛ پس استدلالات عقلي ـ هرچند به عنوان ابزاري براي جدل و دفاع از اصول مکتب، مفيد است ـ ، نبايد اساس عقيده قرار بگيرد.
برخي از فقيهان متکلّم در عصر حضور
بر اساس آنچه گفته شد، هرچند در دوره حضور، غلبه با گرايش به حديث بوده است؛ اهل استنباط و اجتهاد نيز حضوري جدّي داشتهاند. ائمه نيز مراقب هر دو گروه بودند و تلاششان را پاس ميداشتند. امام باقر عليه السلام خود، به ابان بن تغلب (م ۱۴۱ ق) دستور داد که در مسجد مدينه بنشيند و فتوا دهد. ۱
برخي از افراد اين گروه عبارتاند از: زراره و حمران پسران اعيَن، محمّد بن مسلم، جميل بن درّاج، ابن ابي عُمَير، يونس بن عبد الرّحمان، فضل بن شاذان، ۲ مؤمن طاق، هشام بن سالم، قيس بن عاصر، هشام بن حکم، ۳ حمزة بن محمّد بن طيار، کميت بن زيد اسدي، و برخي از بزرگان خاندان نوبخت مانند اسماعيل بن علي نوبختي. ۴ براي اثبات وجود چنين گرايشي در برابر اصحاب حديث، خوب است چند نمونه از اين فقيهان متکلّم را در شرح حالي مختصر، ياد کنيم. ۵
۱. زُراره
زرارة بن اعيَن (م ۱۵۰ ق)، از اصحاب خاصّ صادقين عليهما السلام و از «اصحاب اجماع» شمردهاند. او افزون بر جايگاه فقهياش، در کلام نيز شهرت داشت و توانست با ياراني که به آنها زراريه ميگفتند، حوزه شيعي پرحرکتي در کوفه به وجود آورَد.
1.رجال النجاشي، ص ۱۰، ش ۷.
2.مقابس الأنوار، ص ۲۳.
3.الکافي، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲.
4.أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۶.
5.براي فهرستي از اينان و آثارشان، ر.ک: تاريخ تشيّع، گروه نويسندگان، زير نظر دکتر خضري، ج ۲، ص ۳۷۷ ـ ۳۷۸ .