۳. سيره عقلائيه
دليل سوم بر جواز تقليد، سيره عقلائيه است، و از ارتکازات عقلا اين است که در هر حرفه و صنعتي، بلکه در هر امري که مربوط به معاش و معاد است، انسان جاهل و ناآگاه، به شخص عالم ـ به عنوان اين که خُبره و اهل اطلاع است ـ مراجعه ميکند، و اين سيره، در شريعت ردّ نشده، و عدم رد، دليل بر آن است که آن را امضا کرده است. ۱
مرحوم شيخ طوسي ميفرمايد:
شخص عامي که قدرت بر بحث و تفتيش ندارد، جايز است كه از عالم تقليد کند؛ چراکه عامّه مردم شيعه، از زمان اميرمؤمنان عليه السلام تا عصر ما، به علمايمان مراجعه ميکردند، و از آنان ميخواستند كه در احکام و عبادات، فتوا دهند، و علما هم براي آنان فتوا ميدادند و هم تجويز ميکردند كه به فتوايشان عمل کنند. از احدي از علما هم نشنيديم که به مستفتي بگويد: استفتا و عمل به فتوا براي تو جايز نيست. ۲
مرحوم علّامه حلّي نيز ميفرمايد:
تقليد در فروع دين، جايز است و علما در تمام عصرها استفتا را انکار نکردهاند. ۳
بلکه از بديهيات است که مردم عوام در اعصار پيامبر اکرم و ائمّه معصوم عليهم السلام بنايشان بر تقليد بوده است و ضرورت هم، چنين اقتضايي را ميطلبد، ۴ و روايات ۵ هم مؤيّد اين سيرهاند.
1.قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۲۶۷؛ التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶۳؛ الاجتهاد و التقليد، ص ۱۲۹.
2.العدّة في اُصول الفقه، ج ۲، ص ۷۳۰.
3.مبادي الاُصول، ص ۲۴۷.
4.الفوائد الحائرية، ص ۱۳۲؛ الفصول الغروية، ص ۴۲۱.
5.اختيار معرفة الرجال، ص ۲۳۰، ش ۶۰۲؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۸۳ (صفات القاضي، باب ۹)، ح ۲۳.