شکي در اين نيست که پارهاي از مباني و رويکردهاي مکتب اخباريگري، در انديشههاي متقدّمان نيز کم و بيش وجود داشته است. از اين رو، برخي از نويسندگان بر اين باورند که استرآبادي احياگر اين رويکردها بوده است؛ چنان که ميگويند:
ظهور مسلک اخباري در سده ۱۱ ق که توسط محمّد امين استرآبادي بنياد نهاده شد، احياي دو باره گرايش اصحاب حديث قديم امامي بود. در واقع، اصول و مباني طريقهاي که او استوار ساخت، در سنّت اماميه بيسابقه نبود و بررسي فقه اصحاب حديث امامي، ميتواند اين نکته را روشن کند. ۱
پس از اثبات وجود اين رويکردها، بايد روشن شود که آيا اين رويکردها در سدههاي نخست، در قالب يک مکتب و رويکردي تمايزآفرين مطرح بوده است يا در حدّ گرايشي خُرد؟ آيا صاحبان اين رويکردها، از ديگر عالمان شيعه متمايز بودهاند؟ پاسخ اين گونه سؤالات را در مباحث آينده ميتوان يافت.
با توجه به نقش محوري «امام» در منظومه اعتقادي شيعيان، کاملاً طبيعي است که ببينيم گرايش به حديث، رويکرد غالب در ميان اصحاب ائمه عليهم السلام است. با اين حال، چنان نبود که همه اصحاب ائمه عليهم السلام محدّث باشند؛ بلکه برخي از آنان در همان حال که فقيه بودند، متکلّم و عقلگرا و اهل اجتهاد هم بودند و از رهگذر مباحث کلامي، استفاده از روشها و تحليلهاي عقلاني را به خوبي ميدانستند. آري؛ در فقه و ديگر مباحث، غلبه با حديثگراياني بود که چون بر تعبّد به نص تأکيد بيشتري داشتند، «اصحاب حديث» ناميده شدهاند. اصطلاح «اصحاب حديث» در ميان شيعه، برگرفته از همان دستهبنديِ رايج در ميان عامّه بود و همين، ميتوانست پايه نوعي همانندپنداري گردد؛ گرچه در ميان شيعيان، با تغييراتي نيز همراه شده باشد. ۲