389
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

م‍ي‌توانم دستورهاي دينم را از يونس بن عبد الرحمان كه ثقه است، اخذ کنم؟ امام عليه السلام فرمود: «آري». ۱
دو. اميرمؤمنان علي عليه السلام به قُثَم بن عباس (فرماندار خود در مکّه) اين گونه نگاشته است:
و اجلس لهم العصرين فأفت المستفتي و علّم الجاهل و ذاکر العالم. ۲
و بامداد و شامگاه، در يک مجلس عمومي با مردم بنشين، و به هر کسي كه در مسائل دينْ از تو فتوا خواست، فتوا بده، و ناآگاه را آموزش بده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز.
سه. ابو حماد رازي مي‌گويد: در سامرّا خدمت امام هادي عليه السلام رسيدم و مسائلي از حلال و حرام از او پرسيدم و ايشان پاسخ مرا داد. وقتي خواستم از خدمتش مرخّص شوم، به من فرمود:
يا حماد! اذا اشکل عليک شييء من أمر دينک بناحيتک، فسل عنه عبد العظيم بن عبد الله الحسني، و اقرأه منّي السلام. ۳
اي حماد! چنانچه در آن ديار و ساماني که هستي، مشکلي در امر دين برايت پيش آمد، آن را از عبد العظيم بن عبد الله الحسني بپرس، و سلام مرا به او برسان.
چهار. يونس بن يعقوب مي‌گويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم، كه فرمود:
امالکم من مَفرع، امالکم من مستراح تستريحون اليه، ما يمنعکم من الحارث بن المغيرة النصري؟ ۴
آيا پناهگاهي براي شما نيست؟ و آيا آسايشگاهي نداريد كه در آن استراحت کنيد؟ چه چيز مانع شما مي‌شود که به حارث بن مغيره نصري مراجعه کنيد؟

1.اختيار معرفة الرجال، ص ۴۹۰، ش ۹۳۹؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۰۷ (صفات القاضي، باب ۱۱)، ح ۳۳.

2.نهج البلاغة، ص ۴۵۷، نامه ۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۵ (صفات القاضي، باب ۱۱)، ح ۱۵.

3.مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۲۱، ح ۳۲.

4.اختيار معرفة الرجال، ۳۳۷، ش ۶۲۰؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۰۵ (صفات القاضي، باب ۱۱)، ح ۲۴.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
388

اگر گفته شود كه اهل ذکر در روايات، ۱به ائمّه عليهم السلام و اهل کتاب تفسير شده، اين، منافات دارد که به آيه براي جواز تقليد استدلال شود!
در پاسخ گفته شده كه ورود آيه در مورد خاص، باعث نمي‌شود كه آيه، مختصّ به همان مورد باشد؛ بلکه آيه، کبرايِ کلّي را بيان مي‌کند. هر مسئله‌اي را در هر زماني بايد از آگاهان نسبت به آن مسئله پرسيد كه به حسب مناسبات و مقامات، گاهي منطبق بر اهل کتاب مي‌شود ـ چنانچه مشرکان زمان پيامبر صلي الله عليه و آله وظيفه داشتند كه به آگاهان از اهل کتاب مراجعه کنند و پيامبران خدا هميشه از جنس بشر بودند ـ و گاهي بر ائمّه معصوم عليهم السلام انطباق پيدا مي‌كند ـ که روشن‌ترين مصداق اهل ذکرند ـ و گاهي بر عالم و فقيه تطبيق مي‌شود. ۲
ولي صحيح، آن است كه مورد آيه، با قبول تعبّدي قول فقيه، منافات دارد؛ زيرا موردش به قرينه قبل، اصول اعتقاديه و نبوّت است، و در نبوّت هم علم و معرفت معتبر است، و آيه، دلالت بر قبول تعبّديِ فتواي فقيه ندارد، ۳ و يا لااقل مشکوک مي‌شود.

۲. روايات

دليل دوم بر جواز تقليد اخباريان، «روايات» است که تواتر اجمالي دارند، هرچند مضمون آنها متواتر نباشند، و اين اخبار، چند دسته اند: ۴
دسته اوّل: رواياتي که ائمّه معصوم عليهم السلام مردم را به افراد خاص ارجاع داده‌اند تا از آنان بپرسند و عمل کنند. قسمتي از اين روايات در مبحث اجتهاد گذشت، و در اين مبحث چند نمونه ديگر از آن اخبار را بيان مي‌کنيم:
يک. حسن بن علي بن يقطين مي‌گويد: به امام رضا عليه السلام عرض کردم: نمي‌توانم هر زماني خدمت شما برسم و سؤال‌هاي دينم را كه بر آنها نيازمندم، از شما بپرسم. آيا

1.البرهان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۴۲۳ ـ ۴۲۸؛ الفوائد الطوسية، ص ۴۱۳.

2.التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶۸؛ تفسير نمونه، ج ۱۱، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.

3.التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶۹.

4.همان، ص ۷۵.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12258
صفحه از 555
پرینت  ارسال به