377
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

را نفي کرده است: (مَا جَعَلَ عَلَيکمْ فِي الدين مِنْ حَرَج)؛ ۱ ۲. يا تکليفي لازم مي‌آيد که انسان، قدرت بر انجام آن را ندارد، و خداوند چنين تکليفي ندارد: (لاَ يکلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا)؛ ۲ ۳. و يا تکليف مرتفع مي‌شود که اين هم بالضروره، باطل است و در نتيجه، علم پيدا مي‌کنيم که شارع، عذر ما را در عمل به ظن ـ و اجتهاد ـ قبول مي‌کند. ۳

دليل پنجم

دليل ديگر، اجماع است و عدّه‌اي از مجتهدان، مانند: صاحب معالم، وحيد بهبهاني و شيخ انصاري، ادّعاي اجماع بر حجّيت قول مجتهد کرده‌اند. ۴

دليل ششم

آخرين دليل، انسداد باب علم است و چاره منحصر در ظن مي‌شود. ۵

تقليد از ديدگاه اخباريان

مردم در زمان حضور ائمّه معصوم عليهم السلام مکلّف بودند به آنان مراجعه کنند و دستورهاي دين را از آنان شفاهاً، و يا با واسطه، و يا وسايط بگيرند، و در اين مطلب كه شنيدن روايت، كافي بوده است، خلافي بين علماي اخباري و مجتهدان وجود ندارد. ۶
امّا در زمان غيبت ـ با اختلاف اخباري که به دست ما رسيده، و با بودن احتمالات و اشتباه دلالات و نبودن قرائن مقامي ـ چه بايد کرد؟ آيا براي عوام جايز است كه از مجتهدان تقليد کنند؟ در اين بحث، بين اخباريان و حلبيان از يک طرف، و بين مجتهدان، اختلاف نظر وجود دارد. اخباريان و حلبيان، تقليد کردن از مجتهدان

1.سوره حج، آيه ۷۸.

2.سوره بقره، آيه ۲۸۶.

3.الرسائل الاُصولية ( الإجتهاد و الأخبار)، ص ۱۲.

4.معالم الدين، ص ۲۳۹؛ الرسائل الاُصولية ( الإجتهاد و الأخبار)، ص ۳۹ و ۴۱؛ مطارح الأنظار، ج ۲، ص ۴۳۶.

5.قوانين الاُصول، ج ۲، ص ۲۷۰.

6.الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۳؛ منية الممارسين (ميراث اسلامي ايران، ج ۴)، ص ۳۸۶.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
376

عارف به احکام، همان فقيه مجتهد است. شهيد اوّل، ‌بسياري از شروطي را که در فقيه معتبر دانسته، از اين روايت به دست آورده است. ۱
از اين دو روايت و روايات ديگر، استفاده مي‌شود كه فقيه، كسي است كه راويِ حديث است و ناظر در حلال و حرام، و عارف به احکام، و غير فقيه، ناظر به حلال و حرام و عارف به احکام نيست. ۲ اگر در آن توقيع از حضرت مهدي ـ عجل الله ـ وارد شده: «و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانّهم حجّتي عليکم و انا حجة الله عليکم» ۳که به «رُوات حديث» مراجعه کنيد، راوي حديث، از اين جهت که خبره و فقيه است، مطرح شده، نه از آن جهت که فقط راوي حديث است، هرچند ملکه اجتهاد نداشته باشد، چنانچه بعضي از اخباريان ۴پنداشته‌اند.
اين، حرفي است که شيخ يوسف بحراني، با اين که اخباري است، قبول ندارد و مي‌گويد:
اين عالمي که بر ديگران واجب است به او مراجعه کنند، بايد ملکه استنباط در احکام شرعيه از روي ادلّه تفصيليه داشته باشد، و کسي که اين ويژگي را نداشته باشد، اعتماد کردن بر فتواي او جايز نيست. ۵

دليل چهارم

ما يقيناً تکاليفي داريم که بايد به آنها عمل کنيم. در هر مسئله‌اي كه بتوانيم تحصيل يقين کنيم، و به آن عمل مي‌نماييم و در مواردي که ممکن نيست، ظنّ شرعي به دست مي‌آوريم. ۶ و بايد به طور قطع، عمل کردن به اين ظن، جايز باشد و گر نه، يکي از سه چيز باطل لازم مي‌آيد: ۱. عسر و حرج لازم مي‌آيد که قرآن، آن

1.ذکري الشيعة، ج ۱، ص ۴۲.

2.الاجتهاد و التقليد، ص ۲۷.

3.کمال الدين و تمام النعمة، ص ۴۸۴ (باب ذکر التوقيعات)، ح ۴؛ الإحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۰۱ (صفات القاضي، باب ۱۱)، ح ۹.

4.الفوائد المدنية، ص ۱۵۲ ـ ۱۵۳؛ هداية الأبرار، ص ۱۸۶.

5.الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۴.

6.مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۰۰.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11853
صفحه از 555
پرینت  ارسال به