موارد مخصوص داشتيم، در اين صورت، فتوا و عمل از روي علم است؛ خواه علم به واقع پيدا کنيم يا نکنيم، و داخل در آيات و روايات نيست. ۱
رابعاً: اين روايات، دلالت دارند كه افتا نيز همچون قياس و استحسان و غير از آنچه در آن زمان ميان عامّه رايج بوده، حرمت دارد. ۲
لذا شيخ مفيد و محمّد تقي رازي اصفهاني معتقدند كه اجتهاد، دو اطلاق و معنا دارد: ۱. آن کوشش مجتهد است تا بتواند از کتاب و سنّت و آنچه اعتبار آن از کتاب و سنّت ثابت شده، به حکم شرعي، ظنْ پيدا کند.
۲. استخراج احکام و تحصيل مطلق ظن، هرچند ظنون عقليه و استحسانات ظنّيه و قياسات و مصالح مرسله بوده باشد. قسم اوّل، نزد شيعه معتبر است و عمل شيعه، پيوسته بر آن بوده، و در هر عصري، مجتهداني بودند که در فتاوايشان به آنان مراجعه ميکردند؛ ولي قسم دوم در بين اهل سنّت، متداول و معروف بوده و در نزد شيعه، اعتبار ندارد و عمل به مقتضاي آن را در احکام شرعيه، باطل ميدانند. اگر کسي از اماميه، اجتهاد را نفي کند، نظرش به معناي دوم اجتهاد است. ۳
خامساً: ما ادلّهاي بر حجّيت اجتهاد به معناي اوّل داريم ـ که در ادامه، بيان ميکنيم ـ . در اين صورت، حکم و فتوا بر اساس آن آيات و روايات، تخصيص خورده است، چنانچه شهادت دو شاهد و... خارج شده است. ۴
دليل دوم
يکي ديگر از ادلّهاي که اخباريها بر عدم جواز اجتهاد، استدلال کردهاند، رواياتي است که ما را از عمل کردن به رأي و قياس، نهي ميکنند ۵ كه ما به دو روايتْ بسنده ميکنيم:
1.هداية المسترشدين، ج ۳، ص ۶۹۰؛ الرسائل الاُصولية، ص ۱۲؛ عوائد الأيّام، ص ۳۵۶؛ فرائد الاُصول، ج ۱، ص ۱۳۴. نيز ر. ک: مبحث اوّل از فصل چهارم.
2.التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۷۱ ـ ۷۲.
3.اوائل المقالات (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۴)، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷؛ هداية المسترشدين، ج ۳، ص ۶۸۳ ـ ۶۸۴.
4.معارج الاُصول، ص ۲۷۷.
5.الفوائد المدنية، ص ۱۰۱؛ الفوائد الطوسية، ص ۴۰۸؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۲۰ (صفات القاضي، باب ۶).