نقض رساله شافعي و آثر ديگري که ابن راوندي را در باب رأي و عيسي بن ابان را در باب قياس، رد کرده است. ۱
حسن بن موسي نوبختي نيز دو کتاب (خبر الواحد و العمل به و الخصوص والعموم) در علم اصول فقه نوشت؛ ۲بعدها حسن بن علي بن ابي عقيل عماني، ابن جنيد اسکافي، شيخ مفيد، سيّد مرتضي، شيخ طوسي، محقّق حلي، علّامه حلي و... در علم اصول فقه، کتابها نوشتند.
آري. اصحاب ائمّه، کتابي که مشتمل بر تمام مباحث اصول فقه باشد ننوشتند؛ بلكه علماي هر مذهب، طبق باورهاي مذهبي خود، مشغول به نوشتن کتابهاي اصولي شدند. ۳البته قسمتي از مسائل علم اصول در زمان معصومان عليهم السلام، حسب نياز آن زمان، موجود بوده و قسمتي از مباحث علم اصول، بعد از زمان ائمّه عليهم السلام طبق نياز و عدم دسترسي به آن بزرگواران، به وجود آمده است. اصحاب ائمّه، به خاطر دسترسي به امام، احساس نياز به اين مباحث نداشتهاند، در حالي كه ما نيازمند به اين اصول هستيم و ملازمهاي بين زمان ما با زمان آنان وجود ندارد تا اگر آنها مستغني بودهاند، ما هم مستغني باشيم! ۴ما براي تکميل اين بحث، کلام فاضل توني را بيان ميکنيم:
مباحث علم اصول بر دو قسم است:
۱. تحقيق در معاني الفاظ، مثل اين که: حقيقت شرعيه، ثابت است يا نه؟ و آيا امر براي وجوب است و يا ترک آن جايز است؟ و امر براي مرّة است يا براي فور؟ و همين طور نهي، آيا براي تحريم است؟ و آيا مفرد معرَّف به لام و جمع نکره براي عموم است؟ و آيا مخصِّصي که دنبال چند جمله عاطفه واقع ميشود (مانند شرط و استثناء و امثال اين دو)، به جمله پاياني بر ميگردد يا به تمام آنها؟
1.الفهرست، ص ۳۱ ـ ۳۲، ش ۳۶.
2.رجال النجاشي، ص ۶۳، ش ۱۴۸.
3.العدّة في اُصول الفقه، ج ۱، ص ۳.
4.تاريخ فقه و فقهاء، ابو القاسم گرجي، ص ۲۴۲.