فصل دوم : پيدايش مکتب اخباري
يکي از مسائل مهم در شناخت مسلک اخباريان، اين است که آيا اخباريگري در سده يازدهم، پديده و مسلکي جديد بود يا پيشينهاي تاريخي داشت و در اين سده، بازآفريني شد؟ به ادّعاي خود اخباريان، اين مسلک اختراع ايشان نيست و سابقهاي کهن در روزگار اصحاب ائمّه عليهم السلام دارد. اصوليان در مخالفت با اين نظر، مکتب اخباري را پديدهاي جديد، ساخته متأخّران ميدانند؛ هرچند آنان هم پذيرفتهاند که اخباريان، مباني فکري مشترکي نيز با پيشينيان دارند. گروهي ديگر، ميپذيرند که در سدههاي نخست نيز گروهي اخباري بودهاند؛ ولي بين آنان و اخباريان متأخّر، فرق ميگذارند. پس به صورت کلي، در اين باره از سه ديدگاه ياد ميشود:
۱. اخباريگري، مکتبي ديرين
اخباريان با تمسّک به ويژگيهايي که در ميان اهل حديث سدههاي نخست بوده، و پرشمار بودن اهل حديث در آن دوران، ادّعا کردهاند که مسلکشان شيوه مقبول و معتبر در ميان فقيهان عصر حضور تا اوايل دوره غيبت کبرا بوده است. پس سابقه اين مسلک، نه تنها به قرن چهارم و غيبت صغرا، که به روزگار اصحاب ائمّه عليهم السلام ميرسد. ملا محمّد امين استرآبادي (م ۱۰۳۶ ق) کار خويش را احياي روشي کهن خوانده است:
... ]استادم[ ميرزا محمّد استرآبادي... اشاره کردند که: «احياي طريقه اخباريان کن و شبهاتي که معارضه با اين طريق دارد، رفع آن شبهات بکن...». ]از