مرحوم علّامه مجلسي با تمسّک به اين فقره که «فانت اذاً شريک رسول الله»، کلامي را که از کتاب و سنّت گرفته نشده باشد، باطل ميداند و بر اين عقيده است كه در اصول دين، اعتماد بر ادلّه عقليه، جايز نيست. ۱
محمّد امين استرآبادي هم، وقتي بعضي از اخبار (از جمله اين روايت) را از صدر تا ذيل آن بيان ميکند، ميگويد: اين احاديث، روشنگر اين نكتهاند که مردم، پس از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله منحصر در سه دسته هستند:
۱.اصحاب عصمت عليهم السلام؛ ۲. افرادي که مقيّد هستند هر مسئلهاي را که احتمال خطا در آن ميرود (خواه جنبه عملي داشته باشد و يا اعتقادي)، از اصحاب عصمت اخذ کنند؛ ۳. افرادي كه نه معصوماند و نه ملتزم به کلام معصوم عليهم السلام. اين دسته سوم، مردود هستند.
استرآبادي در ادامه، يک سؤال مطرح ميکند: پس فکر و تدبّر کن کسي که در اعتقادات، به مقدّمات عقليه ـ که به خيال خود، قطعيه است ـ تمسّک ميکند، داخل در کدام يک از اين اقسام سهگانه است؟ ۲
به هر حال، روايات در نكوهش علم کلام و متکلّمان، به، قدري فراوان است که مرحوم شيخ حرّ عاملي، ادّعا ميکند كه از حدّ تواتر ميگذرد. ۳ اين روايات، شيخ صدوق و شهيد ثاني را نيز تحت تأثير قرار دادهاند؛ زيرا ميبينيم كه آنها بر عليه متکلّمان و علم کلام، سخن گفتهاند. شهيد ثاني ميگويد: متکلّمان خيال کردهاند كه راه شناخت صانع و صفات او، منحصر به علم کلام، و يا نزديکترين راه است؛ ولي حق، اين است که اين کلام، دورترين و مشکلترين راه است که خوف و خطر آن، از طُرق ديگر بيشتر است. لذا پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمانان را از فرو رفتن در آن، نهي کرده است. در آيه ديگر ميفرمايد: (وَ لاَ تُجَادِلُواْ أَهْلَ الْکتَابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)؛ ۴ با اهل کتاب، جز به روشي که از همه بهتر است، مجادله نکنيد. اين آيه شريف، خطاب به