31
اخباريگري (تاريخ و عقايد)

چکيده تعاريف

با توجه به گوناگوني رويکردها و مباني اخباريان و دشواري ارائه حکمي کلي، گويا چاره‌اي جز اين نيست که همين شرح الاسم‌ها را بپذيريم و در تعريف اخباريگري، به چهره بحث‌انگيز و درخور مطالعه اين جريان بپردازيم و چنين بگوييم:
منظور از اخباريه، فرقه‌اي از علماي اماميه در دوران متأخّر است که با استناد به روش و عمل سلف صالح (محدّثان و حديث‌گرايان)، اخبار اهل بيت را مهم‌ترين مأخذ در عقايد ـ حتي در اصول دين ـ ، اخلاقيات و احکام شرعي مي‌دانند، و به روش‌هاي اجتهادي و رجاليِ متأخّران، به ويژه آنچه مبنايي جز عقل نداشته باشد، به ديده انتقاد مي‌‌نگرند و در استنباط احکام، اصول فقه را به گستردگي اصوليان به کار نمي‌برند.
آيا عقل‌گريزيِ شديد اخبارياني چون ميرزا محمّد اخباري را مي‌‌توان به پاي همه اخباريان ريخت؟ نه؛ زيرا به نظر مي‌‌رسد که بسياري ديگر از اخباريان همچون محمّد امين استرآبادي، نه چنين افراطي داشته‌اند و نه از آن حمايت کرده‌اند. از اين روست که برخي، جريان اخباريگري را به دو دوره تقسيم مي‌‌کنند و اين گونه تندروي‌ها را از آنِ موج دوم در سده سيزدهم مي‌‌دانند که نبايد به همه اخباريان تعميم داده شود. ۱

1.تاريخ تفسير، پاکتچي، ص ۱۴۸ و ۱۹۷ ـ ۱۹۸.


اخباريگري (تاريخ و عقايد)
30

مي‌گردد. چنان که خواهيم ديد، اختلافات آنها در پايبندي به اصول عمليه، جايگاه عقل و ديگر مباحث نيز کمتر از اين نيست. ۱ اين گونا‌گوني، از آن روست که اخباريگري در واقع، شامل طيف‌هايي از ضعيف تا قوي است و اگر تعريف، به گونه‌اي باشد که طرف افراطي يا قوي طيف را به درستي نمايان کند، شامل مراتب پايين‌تر نخواهد شد. براي نمونه، يکي از نويسندگان معاصر، «بدگويي از اصوليان» را يکي از پنج ويژگيِ اصلي اخباريان دانس ۲ که در اين صورت، اخباريان، گروهي انگشت‌شمار همچون ميرزا محمّد اخباري خواهند شد و اين، با تاريخ سده‌هاي اخير، ناسازگار است.
افزون بر اين، کم نبودند کساني که خود را اخباري مي‌‌دانستند، ولي بر هم‌مسلکانِ تندرو خويش خرده گرفته‌اند که نبايد از مخالفان بدگويي کرد و حتي آنان را مأجور دانسته‌اند. اگر مؤلفه‌هاي تعريف را چنان بر گزينيم که افراد بيشتري را در بر بگيرد، تعريف ما دچار ابهام مي‌‌شود و در نتيجه، جامعيت و مانعيت آن آسيب مي‌‌بيند. به همين دليل است که حديث‌گراياني چون علامه مجلسي و فيض کاشاني، از نگاه برخي، اخباري‌اند و از نگاه برخي ديگر، اصولي‌اند؛ چراکه از يک سو، استدلال‌هاي عقلي در آثارشان فراوان است و از ديگر سو، دست کم در مقام نظر، بر اهمّيت خبر و برتري‌اش بر عقل، تأکيد دارند. وضعيت مکتب اجتهاد نيز در طرف مقابل، بهتر از اين نيست. بسيارند اصولياني که در مباحثات اصولي، از هيچ دقّت عقلي‌اي فروگذار نمي‌کنند؛ ولي در عمل و به هنگام استنباط حکم فقهي، به احاديث، بيش از آنچه مورد انتظار است، اعتماد مي‌‌کنند يا در آن جا که نصّي در دست نيست، در حالي احتياط مي‌‌کنند که طبق مبناي اصولي‌شان، مي‌‌توان برائت جاري کرد. ۳

1.براي نمونه، فيض کاشاني، اصول اصليه را ـ البته از ديدگاه خويش ـ مي‌‌پذيرد و بدانها استناد نيز مي‌‌کند. ر.ک: همين مجموعه، حجيت خبر واحد. افزون بر اين، بيشتر اخباريان، حجّيت ظواهر در غير قرآن کريم، برائت شرعي يا نقلي، اشتغال و بسياري ديگر از قواعدي را که در اصول مطرح است، پذيرفته‌اند.

2.تاريخ سياسي تشيع، روح الله حسينيان، ص ۲۰۳.

3.اگر بتوان گفت که فراوانيِ حکم به «احتياط واجب»، نشانه نزديکي فقيه به اين حالت است، بي‌گمان، گروهي پرشمار از فقهاي امروز شيعه را بايد در اين دسته‌ شمرد.

  • نام منبع :
    اخباريگري (تاريخ و عقايد)
    سایر پدیدآورندگان :
    ابراهیم بهشتی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11965
صفحه از 555
پرینت  ارسال به