رضي الدين حسيني، ۱محمّد بن سليمان بن زوير سليماني، ۲شيخ يوسف بحراني (م ۱۱۸۶ ق)، ۳ميرزا حسين نوري (م ۱۳۲۰ ق). ۴
برخي ديگر از اخباريان، مانند فيض کاشاني (م ۱۰۹۱ ق)، در بعضي از آثار خود، قائل به تحريف شدهاند و در برخي ديگر، عدم تحريف. ۵البته در اين گونه موارد، اين احتمال که مراد، دو نوع تحريف باشد، وجود دارد و اظهار نظر دقيق، منوط به واکاوي ريزبينانه در عبارات هر يک از آنان است. مرحوم علّامه سيّد مرتضي عسکري در کتاب ارزشمند القرآن الکريم و روايات المدرستين، فهرستي از روايات باب تحريف و نام تکتک راويان ياد شده در اسناد آنها را آورده و همچنين همه کساني را که در طيّ سدههاي مختلف تاريخ اسلام، قائل به تحريف بودهاند، بر شمرده است. بر اساس تحقيقات وي، قول تحريف، در هر دو گروه شيعه و اهل سنّت، وجود داشته است. وي ريشه اين قول را خلط ميان دو مفهوم وحي ميداند: يکي «وحي قرآني» به معناي الفاظي که به نام قرآن بر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نازل ميشده است، و ديگري «وحي بياني» به معناي آنچه پيامبر خدا در توضيح و تبيين قرآن بر زبان ميرانده و آن هم نوع ديگري از وحي شمرده ميشده است.
به هر حال، از مباحث گذشته، روشن شد که پذيرفتن تنقيص در قرآن، منحصر در اخباريان و اهل حديث نيست و مخالفان آن نيز اعم از اخباري و اصولياند. ۶
1.وي در اثر تفسيرياش نور الأنوار و مصباح الأسرار، قائل به تنقيص قرآن شده است ( الذريعة، ج ۲۴، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲، ش ۱۹۵۱).
2.او نيز كتابي به نام کشف الحجاب و النقاب في وجه تحريف القرآن نوشته است (همان، ج ۱۸، ص ۲۷، ش ۵۱۲).
3.الدرر النجفية، ج ۴، ص ۶۶.
4.كتاب او با نام الفصل الخطاب في تحريف الکتاب، بسيار معروف است (همان، ج ۱۶، ص ۲۳۱، ش ۹۱۲).
5.از جمله: تفسير الصافي، ج ۱، ص ۳۵؛ علم اليقين في اُصول الدين، ج ۱، ص ۴۸۵ و ۵۶۲ ـ ۵۶۷.
6.حتّي ظاهر برخي از عبارات متکلّم بزرگ شيخ مفيد، چنان است که گويي اگر قائل به تحريف تنقيصي نباشد، دست کم، مايل بدان بوده است (ر.ک: أوائل المقالات چاپ شده در سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۴، ص ۸۰). او در اين کتاب، روايات دال بر تنقيص را مستفيض دانسته است. با اين حال، در تصحيح الإعتقادات، که شيخ صدوق، قائلان به نقص را «دروغگو» ميخواند، شيخ مفيد، هيچ نقدي بر سخن او ننوشته است و اين نشان ميدهد که دست کم در اين هنگام، رأي او عدم تحريف بوده است. اين در حالي است که محدّث بزرگ شيخ صدوق، به شدّت، مخالف چنين تحريفي بوده است (تصحيح الإعتقاد، چاپ شده در سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵، ص ۸۴ ).