چنانچه از گفته ديگران براي انسانْ يقين حاصل شود، ميتوان به اين يقين اکتفا کرد؛ زيرا مطلوب در اعتقادات، علم و يقين است و ديگر فرقي در اسباب و طُرُق علم و يقين نيست؛ بلکه همين يقيني که از گفته ديگران به دست آمده، به يقين از راه صغرا و کبرا و برهان بر ميگردد. براي مثال ميگويد: «اين، چيزي است که خبر دادهاند، و آنچه اين جماعت خبر دادهاند، حق است. پس اين امر، حق است». ۱
دلايل عدم جواز تقليد در عقايد
۱ و ۲. افزون بر آياتي که تقليد کردن را نكوهش ميکنند، ۲روايات بسياري نيز ما را از تقليد کردن منع مينمايند ۳ و اصولي و اخباري قبول دارند که قدر متيقّن اين آيات و روايات، سرزنش كردن تقليد در اصول عقايد است. ۴شيخ حرّ عاملي ادعا ميکند که اين روايات، به حدّ تواتر رسيده است. ۵
در باره آيات، اين احتمال داده شده که مراد، تقليد جاهل از جاهل باشد، نه تقليد جاهل از عالم؛ ولي آيا از نگاه اخباريان، اعتماد بر ظواهر اين آيات که مفيد ظن است، جايز است؟ ۶استناد به روايات نيز با اين اِشکال روبه روست که اين روايات،
1.التنقيح في شرح العروة الوثقي، ج ۱، ص ۳۴۹.
2.مانند: سوره زخرف، آيه ۲۳ ـ ۲۵؛ سوره بقره، آيه ۱۷۰؛ سوره مائده، آيه ۱۰۴؛ سوره هود، آيه ۸۷؛ سوره احزاب، آيه ۶۷.
3.مانند آنچه کليني در «باب التقليد» آورده است (الکافي، ج ۱، ص ۵۳). نيز ر.ک: بحار الأنوار، ج ۲، ص ۸۱، باب ۱۴؛ وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۸۹، باب ۱۰؛ الفوائد المدنية، ص ۴۰.
4.ر.ک: تصحيح الإعتقاد (سلسلة مؤلَّفات الشيخ المفيد، ج ۵)، ص ۷۲؛ شرح باب حادي عشر، ص ۴ ـ ۵؛ رسائل الشهيد الثاني، ج ۱، ص ۲۶ ـ ۲۷؛ الفوائد الطوسية، ص ۳۲۴؛ الفصول المهمّة، ج ۱، (اُصول الدين، باب ۵ و ۱۴)؛ الفوائد المدنية، ص ۴۰؛ معارج الاُصول، ص ۲۷۷؛ زبدة الاُصول، ص ۴۱۸؛ الفوائد الحائرية، ص ۴۵۶.
5.الفوائد الطوسية، ص ۳۲۴.
6.معالم الدين، ص ۱۹۲؛ الفوائد المدنية، ص ۴۶ ـ ۴۷ و ۱۳۱؛ الفوائد الحائرية، ص ۴۵۶.