مفتي، مستند به محکمات کتاب و روايات ائمّه عليهم السلام باشد، نه بر اساس اجتهاد، تقليد از وي جايز است. با اين تفصيل که برخي مانند: شيخ حرّ عاملي، فيض کاشاني، شيخ حسين کرکي، علّامه مجلسي و شيخ عبد الله سماهيجي، ۱ اسم آن را «تقليد از امام» ميگذارند و برخي چون: شيخ يوسف بحراني، ۲ آن را «تقليد از فقيه يا مفتي» مينامند. اين، بدان روست که به گمان بسياري از اخباريان، علم و يقين در عقايد، بايد از سخنان اهل بيت عليهم السلام به دست آمده باشد. ۳شيخ حرّ عاملي ميگويد:
تقليد در اصول دين و فروع آن، جايز نيست، و احاديث متواتر، گوياي آن است که به ائمّه معصوم عليهم السلام و احاديث آنان ـ که راويان موثّق روايت ميکنند و يا در کتب معتمده است ـ ، رجوع کنيد و به اين، تقليد نميگويند. ۴
مباني بحث
بحث تقليد در اعتقادات، از يک نگاه، مبتني بر پاسخ اين سؤال است که آيا از تقليد، قطع و يقين حاصل ميشود يا نه؟ ۵ و از نگاهي ديگر، بر اين مبنا استوار است که آيا تقليد، موجب يقين ميشود يا نه؟ و از جهتي نيز مبتني بر اين است که آيا در اعتقادات، دليل نقلي حجّت است يا عقلي؟ از اين رو، چند قول در مسئله گفته شده است:
1.الفوائد الطوسية، ص ۳۲۴؛ کتاب الوافي، ج ۱، ص ۲۴۰؛ هداية الأبرار، ص ۳۰۰؛ مرآة العقول، ج ۱، ص ۱۸۳؛ ميراث اسلامي ايران، ج ۴، ص ۳۸۶.
2.الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۸.
3.الفوائد المدنية، ص ۴۷، ۱۲۲ و ۱۲۸؛ هداية الأبرار، ص ۱۹۴؛ الفوائد الطوسية، ص ۴۱۲؛ الفصول المهمّة، ج ۱، ص ۱۲۹، باب ۷، کتاب الوافي، ج ۱، ص ۱۴؛ علم اليقين في اُصول الدين، ج ۱، ص ۳ ـ ۴؛ الدرر النجفية، ج ۳، ص ۲۹۳؛ ميراث اسلامي ايران، ج ۴، ص ۳۸۶.
4.الفوائد الطوسية، ص ۳۲۴ ـ ۳۲۵. نيز ر. ک: الفصول المهمّة، ج ۱، ص ۱۲۹، باب ۷.
5.زبدة الاُصول، شيخ بهايي، ص ۴۱۹.